scrupulously

جمله های نمونه

1. You have to scrupulously check and cross-check everything you hear.
[ترجمه گوگل]شما باید همه چیزهایی را که می شنوید با دقت بررسی و بررسی کنید
[ترجمه ترگمان]تو باید با دقت چک کنی و هر چیزی که می شنوی چک کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He is always scrupulously honest in his business activities.
[ترجمه گوگل]او همیشه در فعالیت های تجاری خود صادقانه عمل می کند
[ترجمه ترگمان]او همیشه در فعالیت های کاری خود با دقت عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It's important to be scrupulously fair when marking the final exam paper.
[ترجمه گوگل]این مهم است که در هنگام نمره گذاری برگه امتحان نهایی با دقت عادلانه رفتار کنید
[ترجمه ترگمان]مهم است که در هنگام علامت گذاری آخرین مقاله در آزمون، منصفانه و دقیق عمل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She is always scrupulously honest/fair.
[ترجمه گوگل]او همیشه صادقانه / منصفانه است
[ترجمه ترگمان]او همیشه صادق و صادق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I used to be scrupulously honest then I got wise to the system.
[ترجمه گوگل]من قبلاً با دقت صادق بودم و سپس با سیستم عاقل شدم
[ترجمه ترگمان]من همیشه با دقت و احتیاط عمل می کردم، آن وقت عقل کل سیستم را به دست آوردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She was scrupulously polite to him.
[ترجمه گوگل]او با دقت با او مودب بود
[ترجمه ترگمان]با دقت بسیار به او ادب و نزاکت نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She has always been scrupulously fair.
[ترجمه گوگل]او همیشه با دقت منصف بوده است
[ترجمه ترگمان]او همیشه رعایت دقت را رعایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A hospital must be kept scrupulously clean.
[ترجمه گوگل]یک بیمارستان باید کاملاً تمیز نگه داشته شود
[ترجمه ترگمان]بیمارستان باید با دقت و دقت مرتب باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Safety regulations affecting dangerous fluids must be scrupulously observed.
[ترجمه گوگل]مقررات ایمنی موثر بر مایعات خطرناک باید با دقت رعایت شود
[ترجمه ترگمان]مقررات ایمنی موثر بر سیالات خطرناک را باید با دقت انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Her house is scrupulously clean.
[ترجمه گوگل]خانه او کاملا تمیز است
[ترجمه ترگمان]خانه او با دقت تمیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He was dressed in a scrupulously clean but threadbare dhoti and he wore a pale blue turban which exactly matched his eyes.
[ترجمه گوگل]او یک دوتی بسیار تمیز اما نخ نما پوشیده بود و عمامه آبی کمرنگی که دقیقاً با چشمانش مطابقت داشت به سر داشت
[ترجمه ترگمان]لباسش با دقت بسیار تمیز ولی نخ نما شده بود و یک عمامه آبی کم رنگ به سر داشت که دقیقا با چشم او مطابقت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Educators may help by projecting hope and by scrupulously avoiding lectures about the future consequences of not completing work.
[ترجمه گوگل]مربیان ممکن است با ایجاد امید و اجتناب دقیق از سخنرانی در مورد عواقب آینده عدم تکمیل کار کمک کنند
[ترجمه ترگمان]معلمان ممکن است با برنامه ریزی امید و با دقت فراوان از سخنرانی ها در مورد عواقب بعدی عدم تکمیل کار، به آن ها کمک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Pantony scrupulously studied the research literature, using comprehensive computer searches to find studies that might be relevant.
[ترجمه گوگل]Pantony با دقت متون تحقیق را مورد مطالعه قرار داد و با استفاده از جستجوهای کامپیوتری جامع برای یافتن مطالعاتی که ممکن است مرتبط باشند، استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]Pantony با استفاده از جستجوهای جامع کامپیوتر برای یافتن مطالعاتی که ممکن است مرتبط باشد، ادبیات تحقیق را با دقت بررسی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She was scrupulously honest in all her business dealings.
[ترجمه گوگل]او در تمام معاملات تجاری خود صادقانه بود
[ترجمه ترگمان]او در تمام معاملات و معاملات خود با دقت بسیار صادق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• conscientiously, morally, with adherence to ethical principles; meticulously, precisely, strictly, exactly

پیشنهاد کاربران

### **Meaning of "Scruple" in English:**
A **scruple** is a **moral or ethical doubt** or a **feeling of hesitation** about the rightness of an action. It refers to a **small, uneasy feeling** that makes someone question whether something is right or wrong, typically in a moral or ethical sense.
...
[مشاهده متن کامل]

### **ترجمه به فارسی:**
**Scruple** به معنای **تردید یا شک اخلاقی** یا **احساس تردید** در مورد درست بودن یک عمل است. این واژه به **احساس ناخوشایند و کوچک** اشاره دارد که باعث می شود فرد در مورد درست یا نادرست بودن کاری تردید کند، به ویژه از نظر اخلاقی یا انسانی.
- - -
### **10 Complex Sentences with "Scruple" in English with Persian Translation:**
1. **He had no scruple in taking the money, even though he knew it was obtained through dishonest means. **
او هیچ تردیدی در گرفتن پول نداشت، حتی با اینکه می دانست این پول از طریق روش های نادرست به دست آمده است.
2. **She didn’t scruple to lie to her boss when she was trying to protect her friend from being fired. **
او هیچ تردیدی در دروغ گفتن به رئیسش نداشت وقتی که می خواست از دوستش در برابر اخراج شدن محافظت کند.
3. **His scruples about betraying his family’s trust prevented him from taking the job offer from the competitor. **
تردیدهای اخلاقی او درباره خیانت به اعتماد خانواده اش مانع از قبول پیشنهاد شغلی از رقیب شد.
4. **She acted without scruple, taking advantage of the situation to further her own agenda, regardless of who got hurt. **
او بدون هیچ تردیدی عمل کرد و از موقعیت استفاده کرد تا برنامه های شخصی اش را پیش ببرد، بدون توجه به اینکه چه کسی آسیب می بیند.
5. **Even though he had scruples about cheating, he decided to follow through with the plan, fearing the consequences of failure. **
با اینکه او تردیدهایی درباره تقلب داشت، تصمیم گرفت که طرح را انجام دهد، از ترس پیامدهای شکست.
6. **His scruple about dishonesty kept him from accepting the offer to manipulate the company’s financial records. **
تردید اخلاقی او درباره بی صداقتی مانع از قبول پیشنهاد برای دستکاری در سوابق مالی شرکت شد.
7. **She didn't scruple to use her charm to persuade others to do things her way, even if it was manipulative. **
او هیچ تردیدی در استفاده از جذابیتش برای متقاعد کردن دیگران نداشت تا کارها را طبق خواسته اش انجام دهند، حتی اگر این رفتار فریبکارانه بود.
8. **He felt a deep scruple when asked to falsify the documents, knowing it would compromise his integrity. **
وقتی از او خواسته شد که اسناد را جعل کند، احساس تردید عمیقی داشت، زیرا می دانست که این کار اعتبارش را به خطر می اندازد.
9. **She couldn’t bring herself to take the bribe, despite the fact that her financial situation was dire, as she had too many scruples about corruption. **
او نتوانست رشوه را بپذیرد، با وجود اینکه وضعیت مالی اش وخیم بود، زیرا تردیدهای اخلاقی زیادی درباره فساد داشت.
10. **His scruple about lying to the police made him hesitate, even though telling the truth would result in severe punishment. **
تردید اخلاقی او درباره دروغ گفتن به پلیس باعث شد که تردید کند، حتی با اینکه گفتن حقیقت منجر به مجازات شدید می شد.
### **Derivatives of "Scruple" in English:**
1. **Scrupulous** – **Adjective**: Describing someone who is very careful and diligent about adhering to ethical standards or doing something correctly.
**فارسی:** **دقیق**، **وسواسی** یا **دقیق در رعایت اصول اخلاقی**
2. **Scrupulously** – **Adverb**: In a way that shows great attention to detail or moral integrity.
**فارسی:** **با دقت** یا **با وسواس**
3. **Unscrupulous** – **Adjective**: Describing someone who lacks moral principles or does not hesitate to act dishonestly.
**فارسی:** **بی اخلاق** یا **فاقد اصول اخلاقی**
4. **Unscrupulously** – **Adverb**: In a manner that is dishonest or unethical.
**فارسی:** **بی اخلاقانه** یا **به طرز نادرست**
- - -
### **Collocations with "Scruple" in English:**
1. **Have scruples** – To have doubts or moral hesitation.
**فارسی:** **تردید داشتن** یا **شک داشتن**
Example: He had scruples about cheating on the test.
**فارسی:** او در مورد تقلب در امتحان تردید داشت.
2. **Scruples about** – Used to express the source of one's moral hesitation.
**فارسی:** **تردید در مورد**
Example: She had scruples about lying to her friend.
**فارسی:** او در مورد دروغ گفتن به دوستش تردید داشت.
3. **Without scruple** – To act without any hesitation or moral concern.
**فارسی:** **بدون تردید** یا **بدون اخلاق**
Example: He acted without scruple in taking credit for the team's work.
**فارسی:** او بدون تردید در گرفتن اعتبار برای کار تیم عمل کرد.
4. **A lack of scruple** – The absence of moral hesitation or concern.
**فارسی:** **فقدان تردید اخلاقی**
Example: The businessman showed a lack of scruple when he took advantage of the vulnerable clients.
**فارسی:** آن تاجر فقدان تردید اخلاقی نشان داد زمانی که از مشتریان آسیب پذیر سو استفاده کرد.
5. **No scruple** – To act without moral hesitation.
**فارسی:** **بدون هیچ تردید اخلاقی**
Example: He had no scruple in taking the bribe.
**فارسی:** او هیچ تردید اخلاقی در گرفتن رشوه نداشت.
6. **Moral scruple** – A hesitation to act due to moral considerations.
**فارسی:** **تردید اخلاقی**
Example: His moral scruple prevented him from participating in the corrupt deal.
**فارسی:** تردید اخلاقی او مانع از شرکت در معامله فساد شد.
7. **Scruple about doing something** – A moral hesitation about taking a particular action.
**فارسی:** **تردید درباره انجام کاری**
Example: She had scruples about taking the job, as it involved working with a company she didn't trust.
**فارسی:** او درباره گرفتن آن شغل تردید داشت، زیرا شامل کار کردن با شرکتی بود که به آن اعتماد نداشت.
chatgpt

محتاطانه - با احتیاط - با دقت - با ملاحظه - وسواسانه
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : _
اسم ( noun ) : scrupulousness
صفت ( adjective ) : scrupulous
قید ( adverb ) : scrupulously
با دقت تمام
با وسواس زیاد
موشکافانه

بپرس