scruples

جمله های نمونه

1. moral scruples
محذورهای اخلاقی

2. she had no scruples about opening and reading others' letters
از بازکردن و خواندن نامه های دیگران ابا نداشت.

3. she pocketed her scruples
او دودلی خود را بروز نداد.

4. Have you no scruples about buying stolen goods?
[ترجمه گوگل]آیا در مورد خرید اجناس مسروقه تردیدی ندارید؟
[ترجمه ترگمان]آیا هیچ scruples در مورد خرید اجناس دزدی ندارید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Some persuasion would be required to overcome her scruples.
[ترجمه گوگل]برای غلبه بر ظلم‌های او کمی متقاعد کردن لازم است
[ترجمه ترگمان]بعضی از persuasion برای غلبه بر scruples لازم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Robin Hood had no scruples about robbing the rich to give to the poor.
[ترجمه گوگل]رابین هود در مورد دزدی از ثروتمندان هیچ ابهامی نداشت تا به فقرا بدهد
[ترجمه ترگمان]رابین هود هیچ وسواس نداشت که از پولدارها دزدی کند و به فقرا بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He had no scruples about selling faulty goods to people.
[ترجمه گوگل]او هیچ ابهامی در مورد فروش کالاهای معیوب به مردم نداشت
[ترجمه ترگمان]هیچ scruples نداشت که کالای معیوب را به مردم بفروشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I don't have any scruples about taking her car?she's often borrowed mine.
[ترجمه گوگل]من در مورد بردن ماشین او تردیدی ندارم؟ او اغلب مال من را قرض گرفته است
[ترجمه ترگمان]من هیچ ملاحظه ای درباره اینکه ماشین او را بگیرم، ندارم؟ اون غالبا مال من را قرض میگیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He could not say that he had scruples of conscience for not joining in the military training.
[ترجمه گوگل]او نمی‌توانست بگوید که برای عدم شرکت در آموزش نظامی عذاب وجدان دارد
[ترجمه ترگمان]او نمی توانست بگوید که به خاطر پیوستن به تعلیمات نظامی، وجدان خود را تحمیل نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But the scruples would spawn in his head, giving a cynical taint to his image of himself.
[ترجمه گوگل]اما ظلم‌ها در سر او ایجاد می‌شد و رنگ بدبینانه‌ای به تصویر او از خودش می‌داد
[ترجمه ترگمان]اما این وسواس در ذهنش نقش می بست و به عکس خود لطمه می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Inside the Reich Rauschning's moral scruples would have appeared foolish, even suicidal.
[ترجمه گوگل]در درون رایش راشنینگ ظلم های اخلاقی احمقانه و حتی خودکشی به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]در داخل آن وسواس های اخلاقی او به نظر احمقانه می رسید، حتی خودکشی هم می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I have my scruples, measly as they may be.
[ترجمه گوگل]من بداخلاقی هایم را دارم، هر چقدر هم که بشود
[ترجمه ترگمان]من هم وسواس دارم، چون ممکن است این طور باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I overcame my moral scruples.
[ترجمه گوگل]من بر ظلم های اخلاقی خود غلبه کردم
[ترجمه ترگمان]بر scruples اخلاقی غلبه کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In the rush not to be left behind, scruples about starvation and labour camps are forgotten.
[ترجمه گوگل]در عجله برای عقب نماندن، ظلم ها در مورد گرسنگی و اردوگاه های کار فراموش می شوند
[ترجمه ترگمان]در عجله ای که از آن جا نمانده است، scruples درباره گرسنگی و اردوگاه های کار فراموش شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. So Coleridge had no scruples about challenging the doctrine of the Creation.
[ترجمه گوگل]بنابراین کولریج در مورد به چالش کشیدن آموزه آفرینش تردیدی نداشت
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب، کولریج هیچ دغدغه و دغدغه در مورد چالش کشیدن نظریه خلقت را نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• compunctions, qualms, pangs of conscience
scruples are moral principles that make you unwilling to do something that seems wrong.

پیشنهاد کاربران

### **Meaning of "Scruple" in English:**
A **scruple** is a **moral or ethical doubt** or a **feeling of hesitation** about the rightness of an action. It refers to a **small, uneasy feeling** that makes someone question whether something is right or wrong, typically in a moral or ethical sense.
...
[مشاهده متن کامل]

### **ترجمه به فارسی:**
**Scruple** به معنای **تردید یا شک اخلاقی** یا **احساس تردید** در مورد درست بودن یک عمل است. این واژه به **احساس ناخوشایند و کوچک** اشاره دارد که باعث می شود فرد در مورد درست یا نادرست بودن کاری تردید کند، به ویژه از نظر اخلاقی یا انسانی.
- - -
### **10 Complex Sentences with "Scruple" in English with Persian Translation:**
1. **He had no scruple in taking the money, even though he knew it was obtained through dishonest means. **
او هیچ تردیدی در گرفتن پول نداشت، حتی با اینکه می دانست این پول از طریق روش های نادرست به دست آمده است.
2. **She didn’t scruple to lie to her boss when she was trying to protect her friend from being fired. **
او هیچ تردیدی در دروغ گفتن به رئیسش نداشت وقتی که می خواست از دوستش در برابر اخراج شدن محافظت کند.
3. **His scruples about betraying his family’s trust prevented him from taking the job offer from the competitor. **
تردیدهای اخلاقی او درباره خیانت به اعتماد خانواده اش مانع از قبول پیشنهاد شغلی از رقیب شد.
4. **She acted without scruple, taking advantage of the situation to further her own agenda, regardless of who got hurt. **
او بدون هیچ تردیدی عمل کرد و از موقعیت استفاده کرد تا برنامه های شخصی اش را پیش ببرد، بدون توجه به اینکه چه کسی آسیب می بیند.
5. **Even though he had scruples about cheating, he decided to follow through with the plan, fearing the consequences of failure. **
با اینکه او تردیدهایی درباره تقلب داشت، تصمیم گرفت که طرح را انجام دهد، از ترس پیامدهای شکست.
6. **His scruple about dishonesty kept him from accepting the offer to manipulate the company’s financial records. **
تردید اخلاقی او درباره بی صداقتی مانع از قبول پیشنهاد برای دستکاری در سوابق مالی شرکت شد.
7. **She didn't scruple to use her charm to persuade others to do things her way, even if it was manipulative. **
او هیچ تردیدی در استفاده از جذابیتش برای متقاعد کردن دیگران نداشت تا کارها را طبق خواسته اش انجام دهند، حتی اگر این رفتار فریبکارانه بود.
8. **He felt a deep scruple when asked to falsify the documents, knowing it would compromise his integrity. **
وقتی از او خواسته شد که اسناد را جعل کند، احساس تردید عمیقی داشت، زیرا می دانست که این کار اعتبارش را به خطر می اندازد.
9. **She couldn’t bring herself to take the bribe, despite the fact that her financial situation was dire, as she had too many scruples about corruption. **
او نتوانست رشوه را بپذیرد، با وجود اینکه وضعیت مالی اش وخیم بود، زیرا تردیدهای اخلاقی زیادی درباره فساد داشت.
10. **His scruple about lying to the police made him hesitate, even though telling the truth would result in severe punishment. **
تردید اخلاقی او درباره دروغ گفتن به پلیس باعث شد که تردید کند، حتی با اینکه گفتن حقیقت منجر به مجازات شدید می شد.
### **Derivatives of "Scruple" in English:**
1. **Scrupulous** – **Adjective**: Describing someone who is very careful and diligent about adhering to ethical standards or doing something correctly.
**فارسی:** **دقیق**، **وسواسی** یا **دقیق در رعایت اصول اخلاقی**
2. **Scrupulously** – **Adverb**: In a way that shows great attention to detail or moral integrity.
**فارسی:** **با دقت** یا **با وسواس**
3. **Unscrupulous** – **Adjective**: Describing someone who lacks moral principles or does not hesitate to act dishonestly.
**فارسی:** **بی اخلاق** یا **فاقد اصول اخلاقی**
4. **Unscrupulously** – **Adverb**: In a manner that is dishonest or unethical.
**فارسی:** **بی اخلاقانه** یا **به طرز نادرست**
- - -
### **Collocations with "Scruple" in English:**
1. **Have scruples** – To have doubts or moral hesitation.
**فارسی:** **تردید داشتن** یا **شک داشتن**
Example: He had scruples about cheating on the test.
**فارسی:** او در مورد تقلب در امتحان تردید داشت.
2. **Scruples about** – Used to express the source of one's moral hesitation.
**فارسی:** **تردید در مورد**
Example: She had scruples about lying to her friend.
**فارسی:** او در مورد دروغ گفتن به دوستش تردید داشت.
3. **Without scruple** – To act without any hesitation or moral concern.
**فارسی:** **بدون تردید** یا **بدون اخلاق**
Example: He acted without scruple in taking credit for the team's work.
**فارسی:** او بدون تردید در گرفتن اعتبار برای کار تیم عمل کرد.
4. **A lack of scruple** – The absence of moral hesitation or concern.
**فارسی:** **فقدان تردید اخلاقی**
Example: The businessman showed a lack of scruple when he took advantage of the vulnerable clients.
**فارسی:** آن تاجر فقدان تردید اخلاقی نشان داد زمانی که از مشتریان آسیب پذیر سو استفاده کرد.
5. **No scruple** – To act without moral hesitation.
**فارسی:** **بدون هیچ تردید اخلاقی**
Example: He had no scruple in taking the bribe.
**فارسی:** او هیچ تردید اخلاقی در گرفتن رشوه نداشت.
6. **Moral scruple** – A hesitation to act due to moral considerations.
**فارسی:** **تردید اخلاقی**
Example: His moral scruple prevented him from participating in the corrupt deal.
**فارسی:** تردید اخلاقی او مانع از شرکت در معامله فساد شد.
7. **Scruple about doing something** – A moral hesitation about taking a particular action.
**فارسی:** **تردید درباره انجام کاری**
Example: She had scruples about taking the job, as it involved working with a company she didn't trust.
**فارسی:** او درباره گرفتن آن شغل تردید داشت، زیرا شامل کار کردن با شرکتی بود که به آن اعتماد نداشت.
chatgpt

Politics has no scruples
سیاست پدر و مادر ندارد

بپرس