معنی: سند، خط، دست خط، متن سند، متن نمایشنامه، حروف الفبا، بصورت متن نمایشنامه دراوردنمعانی دیگر: نوع دستخط (handwriting هم می گویند)، الفبا، وات ها (letters هم می گویند)، نسخه ی خطی، دستنوشته، دستنویس، نمایشنامه (به ویژه رادیو و تلویزیون)، فیلمنامه، سناریو، مخفف:، وابسته به انجیل
• : تعریف: to write a script for or about. • مشابه: adapt, produce, write
- She scripted a movie from the novel.
[ترجمه گوگل] او فیلمنامه ای از این رمان را نوشته است [ترجمه ترگمان] او یک فیلم از رمان برمی دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The biographer scripted the president's life.
[ترجمه گوگل] زندگی نامه نویس زندگی رئیس جمهور را نوشته است [ترجمه ترگمان] شرح حال نویس زندگی رئیس جمهور را از پیش برمی گرداند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. nasta'leegh script
خط نستعلیق
2. it is in chinese script
به خط چینی نوشته شده است.
3. I received a letter from him in neat script.
[ترجمه گوگل]من نامه ای از او دریافت کردم که خطی منظم داشت [ترجمه ترگمان]نامه ای از او به من رسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Two writers collaborated on the script for the film.
[ترجمه گوگل]دو نویسنده در فیلمنامه این فیلم با یکدیگر همکاری کردند [ترجمه ترگمان]دو نویسنده در فیلمنامه این فیلم با یکدیگر هم کاری کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He began comically ad-libbing a script.
[ترجمه گوگل]او شروع به تبلیغ کمدی یک فیلمنامه کرد [ترجمه ترگمان]او شروع به تقلید مضحکی از نمایشنامه کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Bruce Robinson wrote the script for 'The Killing Fields'.
[ترجمه گوگل]بروس رابینسون فیلمنامه «میدان کشتار» را نوشته است [ترجمه ترگمان]بروس رابینسون فیلمنامه مربوط به کشتار Fields را نوشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. That line isn't in the script.
[ترجمه نگار] اون خط توی نمایشنامه نیست
|
[ترجمه گوگل]آن خط در فیلمنامه نیست [ترجمه ترگمان]اون خط تو متن نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Archaeologists have had trouble deciphering the script.
[ترجمه گوگل]باستان شناسان در رمزگشایی این فیلمنامه دچار مشکل شده اند [ترجمه ترگمان]باستان شناسان در رمزگشایی از فیلمنامه دچار مشکل شده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She smacked the script on the floor.
[ترجمه گوگل]او فیلمنامه را روی زمین کوبید [ترجمه ترگمان]او متن را روی زمین کوبید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The script was workmanlike at best.
[ترجمه گوگل]فیلمنامه در بهترین حالت کارمندانه بود [ترجمه ترگمان]فیلمنامه خیلی بهتر کار می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]تشخیص فیلمنامه او آسان است [ترجمه ترگمان]تشخیص his آسان است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I only had time to skim through the script before I flew over here.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه به اینجا پرواز کنم فقط وقت داشتم فیلمنامه را مرور کنم [ترجمه ترگمان]من فقط وقت داشتم تا قبل از اینکه از اینجا پرواز کنم، متن را مرور کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I thought I recognized your flowing script.
[ترجمه گوگل]فکر کردم فیلمنامه روان شما را شناختم [ترجمه ترگمان]فکر کردم متن flowing رو شناختم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The invitation was written in beautiful italic script.
[ترجمه گوگل]دعوتنامه با خط زیبای ایتالیک نوشته شده بود [ترجمه ترگمان]این دعوت به اسکریپت italic زیبا نوشته شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. All my suggestions apropos the script were accepted.
[ترجمه گوگل]تمام پیشنهادات من برای فیلمنامه پذیرفته شد [ترجمه ترگمان]تمام پیشنهادهای من در مورد فیلمنامه مورد قبول واقع شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[سینما] فیلمنامه فنی - نقشنامه - نمایشنامه - سناریوی کار - تصویرنامه - سناریو - فیلمنامه [کامپیوتر] فایل آغازگر - زیر نویس، اسکریپت 1. شکلی از حروف که شبیه به دستخط پیوسته ( نه شکسته ) است . 2. فایلی که دارای فرمانهای اجرایی است. مانند یک فایل shell script یا برنامه ی فرمانهای مخابراتی . 3. فایل یا خروجی چاپی که دارای نسخه ای از اطلاعات ذخیره شده ی صفحه نمایش است .
انگلیسی به انگلیسی
• handwriting, penmanship; original document; written text, manuscript; written text for a play (or film, television program, etc.); alphabet, system of writing; batch file, set of instructions that is executed without user interaction (computers) the script of a play, film, or television programme is the written version of it. a script is a particular system of writing.
پیشنهاد کاربران
( نرم افزار ریاضی MATLAB ) ساده ترین نوع برنامه MATLAB، اسکریپت نامیده می شود. اسکریپت فایلی است که حاوی چندین خط متوالی دستورات متلب و فراخوانی تابع است. می توانید یک اسکریپت را با تایپ نام آن در خط فرمان اجرا کنید.
تفاوت script و code: Code برای ایجاد نرم افزار استفاده میشه اما Script با هدف اجرای یک دستور یا کنترل نرم افزاری که با code نوشته شده به کار میره.
مدل ذهنی
a sequence of instructions that can be executed by a computer or programming language
نوشتن روایت نوشتن شرح حال
In software development, a script refers to a set of instructions or commands written in a programming language. Scripts are used to automate tasks or perform specific functions within a larger program. ... [مشاهده متن کامل]
در توسعه نرم افزار، اسکریپت به مجموعه ای از دستورالعمل ها یا دستورات نوشته شده در یک زبان برنامه نویسی اشاره دارد. از اسکریپت ها برای خودکار سازی وظایف یا انجام عملکردهای خاص در یک برنامه بزرگتر استفاده می شود. Does anyone have a script to convert CSV files to JSON? I wrote a script that automatically backs up our database every night.
متن فیلم یا نمایشنامه
در مبحث پایگاه های داده به دستوراتی میگویند که برای ایجاد جداول سطر ها یا ستون ها بکار میرود. کلا دستورات ابتدایی پایگاه داده
ورق، برگ، صفحه ورق زدن صفحه دیگری از زندگی یا یک ماجرا تغییر بازی با ورق زدن یا اتفاق جدید
در روانشناسی شرح برنامه زندگی prescript در تحلیل روفتار متقابل: پیش نویس زندگی ( شرایط و اتفاقاتی که ما در ابتدای کودکی تصمیم به برنامه ریزی برای آینده میگیریم )
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال] اسکریپت لیستی از دستوراتی است که توسط یک برنامه یا زبان برنامه نویسی خاص اجرا می شود.
متن، موضوعی که درباره اش بحث شده، سناریو
سناریوی از پیش تعیین شده
انشا کردن
Personal scripts روایت های شخصی
script ( روانشناسی ) ==واژه بیگانه: script, script schemaواژه مصوب: ذهن نوشتهتعریف: ساختار طرحواره ایِ شناختی که مانند یک نقشۀ ذهنی، فعالیت ها و اعمال اصلی یک فعالیت پیچیده نظیر روابط زمانی و سببی آن را نمایش می دهد==script ( فنّاوری اطلاعات و ارتباطات ( فاوا ) ) ... [مشاهده متن کامل]
واژه مصوب: دستورگان تعریف: فهرستی از دستورها که بدون دخالت کاربر اجرا می شود
A script is a written version of a play or movie Your handwriting is your script
عام ببینید توی shifting میشه ذهن نوشته و توصیفاتی که توی shift مورد توجه قرار میگیره مجموعه ای از خصوصیات ، قانون ها ، اتفاقات و. . . هستش که توی shifting اتفاق میفته Shifting هم گوگل کنید ، تقریبا مث همون هیپنوتیزم میمونه
برنامه ( در کامپیوتر ) هر چند که می گویند برنامه همان program است اما Script هم خیلی وقت ها به همان معنی است.
پیش نویس Life script : پیش نویس زندگی
✔️نمایشنامه، فیلمنامه، سناریو I opened my script to page 28
نوشته ( طرحی برای انجام اعمال آینده )
در روانشناسی به معنای برنامه زندگی
متن بازاریابی تلفنی
یکی از معانیش :فیلم نامه معانی دیگر ؛ حروف الفبا
script:noun. the words of a play that the characters say.
طرح
قانون - فقه:وصیتنامه
نوشته
ذهن نوشته
something written
فیلمنامه
نوشته ای که داستان وتخیلی میتواندباشد. واقعی هم میتواندباشد. برااساس ان نوشته فیلمی رابسازندوبه تصویربکشند.
دستنویس
( روانشناسی ) شرح اتفاقات
متن نمایشنامه
پردازه؛ در کامپیوتر، رشته دستورالعمل هایی که در هر اجرا باید به کد ماشین ترجمه شوند یا باید توسط برنامه کامپیوتری دیگری اجرا شوند. مثل پردازه پوسته ( shell script ) یا پردازه ویرایش ( edit script ) . اولی ... [مشاهده متن کامل]
مجموعه دستورالعمل هایی است که به سیستم عامل مثل لینوکس داده می شود. دومی مجموعه عمل ها و کارهایی است که روی یک نسخه از نرم افزار انجام شده تا نسخه بعدی تولید شود و نرم افزار تکامل یابد.