scrimshank

جمله های نمونه

1. I can't allow you to scrimshank.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم به شما اجازه بدهم که کتک بزنید
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم به تو اجازه بدم که بری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I can not admit you to scrimshank.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم به شما اعتراف کنم که به scrimshank
[ترجمه ترگمان] نمیتونم به \"scrimshank\" اعتراف کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I cann't bear you to scrimshank.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم تحمل کنم که تو را کتک بزنی
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم شما را به scrimshank برسانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It always has a strong connection of the act of the behavioral agent and this kind of act contains using privilege, abusing rights, scrimshank and self-seeking misconduct.
[ترجمه گوگل]همیشه پیوند محکمی با عمل عامل رفتاری دارد و این نوع عمل شامل استفاده از امتیاز، سوء استفاده از حقوق، بداخلاقی و خودخواهی است
[ترجمه ترگمان]این نوع رفتار همیشه ارتباط قوی با عمل عامل رفتاری دارد و این نوع اقدام شامل استفاده از امتیاز، سو استفاده از حقوق، سو استفاده و سو رفتار خود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. B does not follow supervision by managerial team of A, or seriously break operation stipulation or the discipline of A, or scrimshank leading loss or negative influence to A.
[ترجمه گوگل]B از نظارت تیم مدیریتی A پیروی نمی کند، یا به طور جدی شرط عملیات یا نظم و انضباط A را زیر پا نمی گذارد، یا از دست دادن یا تأثیر منفی منجر به A نمی کند
[ترجمه ترگمان]ب تحت نظارت تیم مدیریتی الف قرار نمی گیرد، یا عمل جراحی را به طور جدی نقض می کند، یا نظم یک عمل یا نفوذ منفی یا منفی را به A تحمیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• avoid fulfilling an obligation, shirk responsibility (british slang)

پیشنهاد کاربران

Scrimshank or skrimshank /ˈskrɪmˌʃ�ŋk/ ( v - intr, Brit, military, slang ) – meaning:
to avoid one's obligations or share of work; to shirk work.
از تعهدات یا سهم کاری خود طفره رفتن؛ در رفتن از مسئولیت؛ زیر آبی رفتن؛ طفره رفتن از مسئولیت؛ در رفتن از زیر کار؛ رفع مسئولیت کردن؛ از کار شانه خالی کردن
...
[مشاهده متن کامل]

Example 1 👇
Soldiers were punished for attempting to scrimshank.
سربازان به دلیل تلاش برای شانه خالی کردن از مسئولیت مجازات شدند.
Example 2 👇
He tried to scrimshank his way out of morning drills, but the sergeant noticed.
او سعی کرد از تمرین صبحگاهی طفره برود، اما گروهبان متوجه شد.
Example 3 👇
The general loses no time going on radio and television to say that, but when it comes to orders like this one, the army scrimshank.
ژنرال بدون معطلی به رادیو و تلویزیون می رود تا این مطلب را بگوید، اما وقتی نوبت به دستورهایی مثل این می رسد، ارتش رفع مسئولیت می کند.

منابع• https://www.collinsdictionary.com/dictionary/english/scrimshank