scribbled

جمله های نمونه

1. the child scribbled all over the page
کودک تمام صفحه را خط خطی کرد.

2. the old man scribbled his signature on the bottom of the page with a shaky hand
پیرمرد با دستان لرزان پای ورقه را به طور ناخوانا امضا کرد.

انگلیسی به انگلیسی

• written or drawn messily, written illegibly, scrawled

پیشنهاد کاربران

بپرس