screwing

جمله های نمونه

1. the landlord was screwing the last penny from his tenants
صاحبخانه تا شاهی آخر را از مستاجرها درمی کشید.

2. The child is screwing water out of a sponge.
[ترجمه گوگل]کودک در حال پیچاندن آب از اسفنج است
[ترجمه ترگمان] بچه داره آب از یه اسفنج می زنه بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She was screwing up her eyes against the onrush of air.
[ترجمه گوگل]چشمانش را در برابر هجوم هوا به هم می زد
[ترجمه ترگمان]چشم هایش را تنگ کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He accused me of screwing his wife.
[ترجمه گوگل]او من را متهم کرد که همسرش را به هم زدم
[ترجمه ترگمان]اون منو متهم به خراب کردن زنش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They say he's screwing the boss's wife.
[ترجمه گوگل]میگن داره زن رئیس رو میزنه
[ترجمه ترگمان]می گویند دارد با همسر رئیس بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Make sure you get the shelf level before screwing it in.
[ترجمه گوگل]قبل از پیچاندن آن، مطمئن شوید که سطح قفسه را به دست آورده اید
[ترجمه ترگمان] مطمئن شو که قبل از اینکه خرابش کنی، قفسه رو درست کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. For decades rich nations have been screwing money out of poor nations.
[ترجمه گوگل]چندین دهه است که کشورهای ثروتمند از کشورهای فقیر پول بیرون می آورند
[ترجمه ترگمان]برای دهه ها، کشورهای غنی از کشورهای فقیر پول screwing
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Was it possible Carver was already screwing Evelyn in the bathroom?
[ترجمه گوگل]آیا ممکن بود کارور قبلاً اولین را در حمام پیچانده باشد؟
[ترجمه ترگمان]آیا ممکن بود که کارور قبل از اینکه برای اولین بار بره دستشویی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Wrap ptfe tape around each fitting before screwing it into place in the radiator.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه آن را در جای خود در رادیاتور پیچ کنید، دور هر اتصالات نوار ptfe بپیچید
[ترجمه ترگمان]نوار ptfe را قبل از اینکه آن را در رادیاتور به هم بزنند محکم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. At least screwing the Brits is politically correct, whichever way you do it!
[ترجمه گوگل]لااقل به هم زدن بریتانیایی ها از نظر سیاسی درست است، هر طور که بکنید!
[ترجمه ترگمان]حداقل سفت کردن انگلیسی ها از لحاظ سیاسی صحیح است، هر طور که شما این کار را انجام دهید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Opposition politicians are screwing up their courage.
[ترجمه گوگل]سیاستمداران اپوزیسیون شجاعت خود را به هم می زنند
[ترجمه ترگمان]سیاستمداران مخالف جرات خود را به تنگ آورده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Installing the twist anchors and screwing down the decking should prevent a problem with twisting.
[ترجمه گوگل]نصب لنگرهای پیچشی و پیچاندن عرشه باید از بروز مشکل در پیچش جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]نصب the پیچ و پیچ برای پایین کردن دکینگ، باید از یک مشکل با پیچ خوردن جلوگیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Six more joined it, slowly screwing out of nothing, until they suddenly stretched together into a tangled web of pulsating tendrils.
[ترجمه گوگل]شش نفر دیگر به آن ملحق شدند، به آرامی از هیچ پیچیدند، تا اینکه ناگهان به هم کشیده شدند و به شبکه‌ای درهم از پیچک‌های تپنده تبدیل شدند
[ترجمه ترگمان]شش نفر دیگر هم به آن ملحق شدند، و به آرامی از هیچ چیز دور شدند، تا اینکه ناگهان آن ها به شکل رشته های درهم گره خورده به هم وصل شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. By screwing her eyes up against the glare, she could just about make out what was going on in the refectory.
[ترجمه گوگل]با پیچاندن چشمانش در برابر تابش خیره کننده، تقریباً می توانست بفهمد در سفره خانه چه خبر است
[ترجمه ترگمان]با تنگ کردن چشمانش، فقط می توانست کاری کند که در تالار غذاخوری چه خبر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• act of fastening with screws; act of twisting; fornication, sexual intercourse (slang)

پیشنهاد کاربران

verb, vulgar slang /To have sex ( with someone )
فعل، اصطلاح عامیانه، زننده/ ارتباط جنسی با کسی داشتن
She's been screwing her secretary for months behind her husband's back
کشیدن، چزاندن

بپرس