screwed up

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: (informal) not working well; broken.

- This new phone is screwed up. It won't ring.
[ترجمه پرهام] این موبایل جدید به فنا رفته دیگه زنگ نمیخوره
|
[ترجمه گوگل] این گوشی جدید خراب شده زنگ نمی زند
[ترجمه ترگمان] این موبایل جدید به فنا رفته حلقه نخواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I have to go to the doctor because my knee is screwed up.
[ترجمه سینا] من باید به دکتر برم چون زانوی من بگا رفته
|
[ترجمه Atefe] باید برم دکتر . چون زانوم داغون شده
|
[ترجمه رقیه نوروزی] جمع کرد. He screwed up his lips او لب هایش را جمع کرد
|
[ترجمه گوگل] باید برم دکتر چون زانوم پیچ خورده
[ترجمه ترگمان] من باید برم پیش دکتر چون زانوم داغونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• messed up, fucked in the head; bungled (slang)
if something such as a piece of paper or a face is screwed-up, it has been twisted so that it is creased and no longer in its natural shape.
someone who is screwed-up is very unhappy and unable to deal with life; an informal expression.

پیشنهاد کاربران

دقت شود دربالا دیکته "گندزدن"اشتباه نوشته شد I screwed up=I made a big mistake
من اشتباه بزرگی کردم
i made a big mistake= i scerewed up من اشتباه بزرگی کردم
گند زدن
Scrwed up میشع ریدن
خرابکاری کردن یا گند زدن
جر خورده
The Nobel Prize for breaking the wisdom
جایزه نوبل عقل پاره شدن هم به تو میدن

بهم ریخته، آشفته، داغون شده

بپرس