screwdriver

/ˈskruːˌdraɪvər//ˈskruːdraɪvə/

معنی: اچار پیچ گوشتی، پیچ کش
معانی دیگر: (آچار) پیچ گوشتی، اچارپیچ گوشتی، پیچ کش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a tool for turning a screw, consisting of a shank that fits the head of the screw and a handle or mechanism for turning the shank.

(2) تعریف: a drink made of vodka and orange juice.

جمله های نمونه

1. A screwdriver and a hammer are the only tools you need.
[ترجمه گوگل]پیچ گوشتی و چکش تنها ابزاری هستند که نیاز دارید
[ترجمه ترگمان]پیچ گوشتی و چکش تنها ابزاری هستند که نیاز دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She stabbed him in the arm with a screwdriver.
[ترجمه گوگل]با پیچ گوشتی به بازویش زد
[ترجمه ترگمان]اون با پیچ گوشتی اون رو با چاقو فرو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He had gouged her cheek with a screwdriver.
[ترجمه گوگل]گونه او را با پیچ گوشتی کنده بود
[ترجمه ترگمان]او با پیچ گوشتی گونه اش را سوراخ کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Have you brought my screwdriver back yet?
[ترجمه گوگل]آیا هنوز پیچ گوشتی من را برگردانده اید؟
[ترجمه ترگمان]پیچ گوشتی منو آوردی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This screwdriver has been magnetised.
[ترجمه زحهب] این پیچ گوشتی ریده شده بش
|
[ترجمه گوگل]این پیچ گوشتی مغناطیسی شده است
[ترجمه ترگمان] این پیچ گوشتی خیلی داغون شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She had used a screwdriver to puncture two holes in the lid of a paint tin.
[ترجمه گوگل]او از یک پیچ گوشتی برای سوراخ کردن دو سوراخ در درب یک قلع رنگ استفاده کرده بود
[ترجمه ترگمان]او از پیچ گوشتی برای سوراخ کردن دو سوراخ در قوطی رنگ استفاده کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This screwdriver has been magnetized.
[ترجمه گوگل]این پیچ گوشتی مغناطیسی شده است
[ترجمه ترگمان] این پیچ گوشتی خیلی مغناطیسی شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Here, cop hold of the screwdriver while I try the hammer.
[ترجمه گوگل]در اینجا، در حالی که چکش را امتحان می کنم، پیچ گوشتی را نگه دارید
[ترجمه ترگمان]بیا، آچار پیچ گوشتی رو بگیر تا من چکش رو امتحان کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I couldn't get any purchase with the screwdriver on the damn screws.
[ترجمه گوگل]من با پیچ گوشتی روی پیچ های لعنتی هیچ خریدی نداشتم
[ترجمه ترگمان]من نتونستم با پیچ گوشتی اون پیچ لعنتی رو بخرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Will you go and fetch me a screwdriver, please?
[ترجمه گوگل]لطفاً می‌روی و برای من یک پیچ گوشتی بیاوری؟
[ترجمه ترگمان]می شه یه پیچ گوشتی به من بدی، لطفا؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He took a screwdriver and teased out the remaining screws.
[ترجمه گوگل]یک پیچ گوشتی برداشت و پیچ های باقی مانده را بیرون کشید
[ترجمه ترگمان]پیچ گوشتی برداشت و پیچ های باقیمانده را به شوخی درآورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Slowly he worked the screwdriver into the crack.
[ترجمه گوگل]آهسته پیچ گوشتی را وارد شکاف کرد
[ترجمه ترگمان]به آرامی پیچ گوشتی را به درون شکاف فرو برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He gouged her cheek with a screwdriver.
[ترجمه گوگل]گونه او را با پیچ گوشتی کشید
[ترجمه ترگمان]با پیچ گوشتی گونه اش را جا به جا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He's very handy with a screwdriver.
[ترجمه گوگل]او با پیچ گوشتی بسیار خوش دست است
[ترجمه ترگمان]یه پیچ گوشتی خیلی به دردم می خوره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The bookcase can easily be assembled with a screwdriver.
[ترجمه گوگل]قفسه کتاب را می توان به راحتی با یک پیچ گوشتی جمع کرد
[ترجمه ترگمان]قفسه کتاب به راحتی می تونه با یه پیچ گوشتی جمع بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اچار پیچ گوشتی (اسم)
screwdriver

پیچ کش (اسم)
screwdriver

تخصصی

[مهندسی گاز] اچارپیچ گوشتی

انگلیسی به انگلیسی

• tool used to twist screws into place; cocktail made from vodka and orange juice
a screwdriver is a tool for fixing screws into place.

پیشنهاد کاربران

screwdriver ( n ) ( skruˌdraɪvər ) =a tool with a narrow blade that is specially shaped at the end, used for turning screws
screwdriver
screwdriver
گمان می رود ، واژه ی درست پارسی آن بایستی
پیچ گَشتی ، پیچ گَرد بوده باشد ، اینکه ( یعنی ) پیچ یا مُهره را با آن می گَردانند یا می چرخانند ، که با گذشت زمان ( و به مُرور ) به جای پیچ گَشتی ، پیچ گوشتی گفته و نوشته شده که رپتی ( ربطی ) با گوشت ندارد.
noun - countable :
نوشیدنی الکلی ساخته شده از وُدکا و آب پرتقال
منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/screwdriver
ابزار آلات مختلف به انگلیسی:
toolbox = جعبه ابزار
bolt = پیچ 🔩
screw = پیچ
❗️نکته: هم screw و هم bolt به معنای پیچ هستند اما تفاوت آنها در این است که bolt به مهره و واشر برای سفت شدن نیاز دارد اما screw بدون مهره و واشر سفت می شود
...
[مشاهده متن کامل]

nut = مهره
nail = میخ
washer = واشر
screwdriver = پیچ گوشتی 🪛
Philips screwdriver = پیچ گوشتی چهارسو
flathead screwdriver / slotted screwdriver / flat blade screwdriver = پیچ گوشتی دو سو
bradawl = درفش
wrench ( American ) / spanner ( British ) = آچار
adjustable spanner ( British ) / monkey wrench ( American ) = آچار فرانسه
pipe wrench = آچار شلاقی
hammer = چکش 🔨
claw = میخ کشِ چکش
mallet = پتک
saw / handsaw = اره 🪚
chainsaw = اره برقی
circular saw = اره گرد، اره چرخی
hacksaw = اره آهن بُر
coping saw = اره مویی
two man saw = اره دو دست
ax / axe =تبر 🪓
wirecutter = سیم چین
pliers = انبردست
needle - nose pliers / long - nose pliers / snipe - nose pliers = دَم باریک
angle grinder = سنگ فرز
drill = درل
electric drill = دریل برقی
bit = مته
paint roller = غلطک رنگ زنی
utility knife = کاتر، تیغ موکت بری
file = سوهان
flashlight = چراغ قوه 🔦
plastering trowel = ماله گچ کاری، ماله کشته کشی
trowel = بیلچه
shovel = بیل
spade = بیل
❗️تفاوت بین spade و shovel را با یه سرچ ساده در گوگل می توانید مشاهده کنید
plane = رنده نجاری
spirit level = تراز، تراز سنج
vice ( British ) / vise ( American ) = گیره
❗️این گیره با گیره های معمولی که به طور روزمره از آنها استفاده می کنیم فرق دارد. عکس های آن را با سرچ در گوگل مشاهده کنید
tape measure = متر ( نواری )
rake = چنگک
wheelbarrow / barrow = فرغون

یک نوشیدنی الکلی
Scar : زخم
Scared : ترسیده
Scarce : کمیاب
Scarcity : کمیابی
Scarecrow : مترسک
Screw : پیچ / گا**دن ( به عنوان فعل ) / نگهبان زندان
Nail : میخ
Needle : سوزن
Screwdriver : پیچ گوشتی
...
[مشاهده متن کامل]

انواع پیچ گوشتی :
انواع زیادی داره ولی اونایی که بیشتر از همه یافت میشن و قابل استفاده هستن اینان :
۲ سو : Slot Head یا Slotted
۴ سو : Phillips head یا Phillips یا cross slot
البته یه نوع شبیه به ۴سو هست که اسمش pozidriv هست

screwdriverscrewdriverscrewdriverscrewdriverscrewdriverscrewdriver
پیچ گوشتی، پیچ گوشتی دو پخ، یک نوشیدنی الکلی ساخته شده از ودکا و آب پرتقال
پیچ گوشتی دوسو
( در افغانستان ) پیچ تاب ( در گویش هراتی ) پیچ تاو

پیچ گوشتی
You use a screwdriver to tighten or loosen a screw

بپرس