• (1)تعریف: a tool for turning a screw, consisting of a shank that fits the head of the screw and a handle or mechanism for turning the shank.
• (2)تعریف: a drink made of vodka and orange juice.
جمله های نمونه
1. A screwdriver and a hammer are the only tools you need.
[ترجمه گوگل]پیچ گوشتی و چکش تنها ابزاری هستند که نیاز دارید [ترجمه ترگمان]پیچ گوشتی و چکش تنها ابزاری هستند که نیاز دارید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. She stabbed him in the arm with a screwdriver.
[ترجمه گوگل]با پیچ گوشتی به بازویش زد [ترجمه ترگمان]اون با پیچ گوشتی اون رو با چاقو فرو کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He had gouged her cheek with a screwdriver.
[ترجمه گوگل]گونه او را با پیچ گوشتی کنده بود [ترجمه ترگمان]او با پیچ گوشتی گونه اش را سوراخ کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Have you brought my screwdriver back yet?
[ترجمه گوگل]آیا هنوز پیچ گوشتی من را برگردانده اید؟ [ترجمه ترگمان]پیچ گوشتی منو آوردی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. This screwdriver has been magnetised.
[ترجمه زحهب] این پیچ گوشتی ریده شده بش
|
[ترجمه گوگل]این پیچ گوشتی مغناطیسی شده است [ترجمه ترگمان] این پیچ گوشتی خیلی داغون شده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She had used a screwdriver to puncture two holes in the lid of a paint tin.
[ترجمه گوگل]او از یک پیچ گوشتی برای سوراخ کردن دو سوراخ در درب یک قلع رنگ استفاده کرده بود [ترجمه ترگمان]او از پیچ گوشتی برای سوراخ کردن دو سوراخ در قوطی رنگ استفاده کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. This screwdriver has been magnetized.
[ترجمه گوگل]این پیچ گوشتی مغناطیسی شده است [ترجمه ترگمان] این پیچ گوشتی خیلی مغناطیسی شده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Here, cop hold of the screwdriver while I try the hammer.
[ترجمه گوگل]در اینجا، در حالی که چکش را امتحان می کنم، پیچ گوشتی را نگه دارید [ترجمه ترگمان]بیا، آچار پیچ گوشتی رو بگیر تا من چکش رو امتحان کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I couldn't get any purchase with the screwdriver on the damn screws.
[ترجمه گوگل]من با پیچ گوشتی روی پیچ های لعنتی هیچ خریدی نداشتم [ترجمه ترگمان]من نتونستم با پیچ گوشتی اون پیچ لعنتی رو بخرم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Will you go and fetch me a screwdriver, please?
[ترجمه گوگل]لطفاً میروی و برای من یک پیچ گوشتی بیاوری؟ [ترجمه ترگمان]می شه یه پیچ گوشتی به من بدی، لطفا؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He took a screwdriver and teased out the remaining screws.
[ترجمه گوگل]یک پیچ گوشتی برداشت و پیچ های باقی مانده را بیرون کشید [ترجمه ترگمان]پیچ گوشتی برداشت و پیچ های باقیمانده را به شوخی درآورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Slowly he worked the screwdriver into the crack.
[ترجمه گوگل]آهسته پیچ گوشتی را وارد شکاف کرد [ترجمه ترگمان]به آرامی پیچ گوشتی را به درون شکاف فرو برد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He gouged her cheek with a screwdriver.
[ترجمه گوگل]گونه او را با پیچ گوشتی کشید [ترجمه ترگمان]با پیچ گوشتی گونه اش را جا به جا کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He's very handy with a screwdriver.
[ترجمه گوگل]او با پیچ گوشتی بسیار خوش دست است [ترجمه ترگمان]یه پیچ گوشتی خیلی به دردم می خوره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The bookcase can easily be assembled with a screwdriver.
[ترجمه گوگل]قفسه کتاب را می توان به راحتی با یک پیچ گوشتی جمع کرد [ترجمه ترگمان]قفسه کتاب به راحتی می تونه با یه پیچ گوشتی جمع بشه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
اچار پیچ گوشتی (اسم)
screwdriver
پیچ کش (اسم)
screwdriver
تخصصی
[مهندسی گاز] اچارپیچ گوشتی
انگلیسی به انگلیسی
• tool used to twist screws into place; cocktail made from vodka and orange juice a screwdriver is a tool for fixing screws into place.
پیشنهاد کاربران
screwdriver ( n ) ( skruˌdraɪvər ) =a tool with a narrow blade that is specially shaped at the end, used for turning screws
screwdriver گمان می رود ، واژه ی درست پارسی آن بایستی پیچ گَشتی ، پیچ گَرد بوده باشد ، اینکه ( یعنی ) پیچ یا مُهره را با آن می گَردانند یا می چرخانند ، که با گذشت زمان ( و به مُرور ) به جای پیچ گَشتی ، پیچ گوشتی گفته و نوشته شده که رپتی ( ربطی ) با گوشت ندارد.
noun - countable : نوشیدنی الکلی ساخته شده از وُدکا و آب پرتقال
ابزار آلات مختلف به انگلیسی: toolbox = جعبه ابزار bolt = پیچ 🔩 screw = پیچ ❗️نکته: هم screw و هم bolt به معنای پیچ هستند اما تفاوت آنها در این است که bolt به مهره و واشر برای سفت شدن نیاز دارد اما screw بدون مهره و واشر سفت می شود ... [مشاهده متن کامل]
nut = مهره nail = میخ washer = واشر screwdriver = پیچ گوشتی 🪛 Philips screwdriver = پیچ گوشتی چهارسو flathead screwdriver / slotted screwdriver / flat blade screwdriver = پیچ گوشتی دو سو bradawl = درفش wrench ( American ) / spanner ( British ) = آچار adjustable spanner ( British ) / monkey wrench ( American ) = آچار فرانسه pipe wrench = آچار شلاقی hammer = چکش 🔨 claw = میخ کشِ چکش mallet = پتک saw / handsaw = اره 🪚 chainsaw = اره برقی circular saw = اره گرد، اره چرخی hacksaw = اره آهن بُر coping saw = اره مویی two man saw = اره دو دست ax / axe =تبر 🪓 wirecutter = سیم چین pliers = انبردست needle - nose pliers / long - nose pliers / snipe - nose pliers = دَم باریک angle grinder = سنگ فرز drill = درل electric drill = دریل برقی bit = مته paint roller = غلطک رنگ زنی utility knife = کاتر، تیغ موکت بری file = سوهان flashlight = چراغ قوه 🔦 plastering trowel = ماله گچ کاری، ماله کشته کشی trowel = بیلچه shovel = بیل spade = بیل ❗️تفاوت بین spade و shovel را با یه سرچ ساده در گوگل می توانید مشاهده کنید plane = رنده نجاری spirit level = تراز، تراز سنج vice ( British ) / vise ( American ) = گیره ❗️این گیره با گیره های معمولی که به طور روزمره از آنها استفاده می کنیم فرق دارد. عکس های آن را با سرچ در گوگل مشاهده کنید tape measure = متر ( نواری ) rake = چنگک wheelbarrow / barrow = فرغون
انواع پیچ گوشتی : انواع زیادی داره ولی اونایی که بیشتر از همه یافت میشن و قابل استفاده هستن اینان : ۲ سو : Slot Head یا Slotted ۴ سو : Phillips head یا Phillips یا cross slot البته یه نوع شبیه به ۴سو هست که اسمش pozidriv هست
پیچ گوشتی، پیچ گوشتی دو پخ، یک نوشیدنی الکلی ساخته شده از ودکا و آب پرتقال
پیچ گوشتی دوسو
( در افغانستان ) پیچ تاب ( در گویش هراتی ) پیچ تاو
پیچ گوشتی You use a screwdriver to tighten or loosen a screw