screw over
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
🔹 زیرآب کسی رو زدن / پشت پارو زدن / بدجور ضرر زدن به کسی / نامردی کردن
🔹 مثال ها:
He really screwed me over on that deal. توی اون معامله واقعاً زیرآبم رو زد.
I trusted her, but she screwed me over. بهش اعتماد کردم، ولی بدجور نامردی کرد.
... [مشاهده متن کامل]
Companies sometimes screw over loyal customers with hidden fees. بعضی شرکت ها با هزینه های پنهان، مشتری های وفادارشون رو می پیچونن.
🔹 مترادف های عامیانه | هم خانواده ها: rip off / betray / mess with / do dirty / stab in the back / cheat
🔹 مثال ها:
He really screwed me over on that deal. توی اون معامله واقعاً زیرآبم رو زد.
I trusted her, but she screwed me over. بهش اعتماد کردم، ولی بدجور نامردی کرد.
... [مشاهده متن کامل]
Companies sometimes screw over loyal customers with hidden fees. بعضی شرکت ها با هزینه های پنهان، مشتری های وفادارشون رو می پیچونن.
🔹 مترادف های عامیانه | هم خانواده ها: rip off / betray / mess with / do dirty / stab in the back / cheat
استثمار کردن - بهره کشی
سوء استفاده کردن
نارو زدن
پیچوندن
کلاهبرداری توسط کسی یا قرار گرفتن در شرایط دشوار توسط کسی