1. scratchy cloth
پارچه ی پوست خراش
2. Listening to the scratchy recording, I recognized Walt Whitman immediately.
[ترجمه گوگل]با گوش دادن به صدای ضبط شده، بلافاصله والت ویتمن را شناختم
[ترجمه ترگمان]به صدای ضبط شده گوش دادم من فورا \"والت ویتمن\" رو می شناختم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Wool is so scratchy that it irritates the skin.
[ترجمه گوگل]پشم آنقدر خش دارد که پوست را تحریک می کند
[ترجمه ترگمان]پشم به قدری scratchy که پوست را آزار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. We spent the evening listening to her scratchy old jazz records.
[ترجمه گوگل]ما شب را با گوش دادن به آهنگ های جاز قدیمی او سپری کردیم
[ترجمه ترگمان]تمام شب را صرف گوش دادن به سوابق جاز قدیمی او کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. This sweater is too scratchy.
6. This pen's scratchy. Have you got another one?
[ترجمه گوگل]این خودکار خش دارد یکی دیگه داری؟
[ترجمه ترگمان] این خودکار خراش داره یکی دیگه هم داری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Clare yelled in pain as she fell on scratchy, frosted bracken.
[ترجمه گوگل]کلر از درد فریاد زد که روی پوست خراشیده و یخ زده افتاد
[ترجمه ترگمان]کلیر جیغ زنان از درد نعره کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The dresses, in cotton voile, were scratchy with starch.
[ترجمه گوگل]لباسها، در ویل پنبهای، با نشاسته خراشیده بودند
[ترجمه ترگمان]لباس ها در پنبه پنبه ای و آهار خورده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Its scratchy sheets did not bother her in the slightest.
[ترجمه گوگل]ورقه های خراشیده اش کوچکترین اذیتش نمی کرد
[ترجمه ترگمان]هیچ زحمت و زحمت او را به زحمت نمی انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. At first the wealth of scratchy film archiving the revolution's birth was riveting.
[ترجمه گوگل]در ابتدا انبوهی از فیلم های خراشی که بایگانی تولد انقلاب را نشان می داد، جذاب بود
[ترجمه ترگمان]در ابتدا، غنای فیلم scratchy، ظهور انقلاب را به لرزه درآورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. They are the most popular runs and get scratchy after lunch.
[ترجمه گوگل]آنها محبوب ترین دویدن هستند و بعد از ناهار خراشیده می شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها most دویدن و scratchy بعد از ناهار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Wool sweaters felt too scratchy Clothes washed with certain detergents had a chemical smell.
[ترجمه گوگل]ژاکتهای پشمی بیش از حد خش میافتند لباسهایی که با مواد شوینده خاصی شسته میشدند بوی شیمیایی داشتند
[ترجمه ترگمان]لباس های پشمی به لباس های پشمی و scratchy که با مواد شوینده خاص شسته شده بود، بوی مواد شیمیایی داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Something scratchy nudged against her calves and made her jump.
[ترجمه گوگل]چیزی خش دار به ساق پاهایش ضربه زد و باعث شد بپرد
[ترجمه ترگمان]چیزی روی ساق پایش سقلمه ای زد و او را از جا پراند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. You were scratchy as a cat on the prowl.
[ترجمه گوگل]تو مثل یک گربه سرگردان خراشیده بودی
[ترجمه ترگمان] تو در حال پرسه زدن یه گربه بودی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. They sat on the musty divan with a scratchy wool plaid blanket covering them to their chins.
[ترجمه گوگل]روی دیوان کپک زده نشستند و یک پتوی چهارخانه پشمی خراشیده تا چانه شان را پوشانده بود
[ترجمه ترگمان]روی نیمکت کپک زده نشسته بودند و یک پتوی پشمی پوشیده از پشمی که آن ها را پوشانده بود روی chins قرار داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید