scratching

جمله های نمونه

1. she was scratching her poll
داشت سرش را می خاراند.

2. the dog was scratching the door
سگ داشت در را با پنجه می خراشید.

3. The dog was scratching at an itch behind its left ear.
[ترجمه گوگل]سگ با خارش پشت گوش چپش می‌خرید
[ترجمه ترگمان]سگ پشت گوش چپش به خارش افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. If you keep scratching away at that spot, you'll break the skin.
[ترجمه گوگل]اگر به خاراندن آن نقطه ادامه دهید، پوست را می شکنید
[ترجمه ترگمان]اگر در آن مکان به scratching ادامه بدهی پوست را می شکنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He has this irritating mannerism of constantly scratching his nose.
[ترجمه گوگل]او این رفتار آزاردهنده را دارد که مدام بینی خود را خاراندن می کند
[ترجمه ترگمان]این طرز رفتار irritating مدام دماغش را می خاراند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Scratching the rash will make it worse.
[ترجمه گوگل]خاراندن بثورات آن را بدتر می کند
[ترجمه ترگمان] و جوش رو هم بدتر می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The dog kept scratching at the door to go out.
[ترجمه گوگل]سگ مدام در را می خراشید تا بیرون برود
[ترجمه ترگمان]سگ از در بیرون رفت و از در بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We just manage to keep scratching along.
[ترجمه گوگل]ما فقط می‌توانیم به خراشیدن ادامه دهیم
[ترجمه ترگمان]ما فقط سعی می کنیم به scratching ادامه بدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The dog is always scratching.
[ترجمه گوگل]سگ همیشه در حال خاراندن است
[ترجمه ترگمان] سگه همیشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The dog was scratching at the door to be let in.
[ترجمه گوگل]سگ در را می خاراند تا اجازه دهد داخل شود
[ترجمه ترگمان]سگ داشت به در چنگ می انداخت تا وارد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I was awake all night scratching my mosquito bites.
[ترجمه گوگل]تمام شب بیدار بودم و نیش پشه‌ام را می‌خریدم
[ترجمه ترگمان]تمام شب از خواب بیدار بودم و نیش حشرات را نیش می زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He was scratching his mosquito bites.
[ترجمه گوگل]داشت نیش پشه اش را می خاراند
[ترجمه ترگمان]او نیش پشه خود را می خاراند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A lot of people must be scratching their heads about which way to vote.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم باید سر خود را بخارانند که کدام راه رای دهند
[ترجمه ترگمان]خیلی از مردم باید سرشان را scratching که چه راهی برای رای دادن دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The dog's scratching at the door - he wants to be let in.
[ترجمه گوگل]سگ در را خراش می دهد - او می خواهد اجازه دهد وارد شود
[ترجمه ترگمان]سگ به در چنگ می زند - می خواهد داخل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A few scrawny chickens were scratching around the yard.
[ترجمه گوگل]چند تا جوجه ی لاغر دور حیاط می خراشیدند
[ترجمه ترگمان]چند جوجه لاغر و لاغر در حیاط چنگ می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[نساجی] خراش - خراشیدن - صدمه دیدن غلتک چاپ

انگلیسی به انگلیسی

• act of scraping; act of making a small cut; act of scraping with the fingernails to relieve an itch; act of making a grating sound; act of scribbling; process of obtaining with difficulty; act of deleting

پیشنهاد کاربران

یکی از چم های آن پشتکار و سخت کوشی و تلاش است.
برای نمونه : keep on scratching که میشه : با پشتکار و تلاش ادامه دهید
خط خطی
خراش
زیاد کردن جمله ها در رابطه با کلمه ها
خاراندن ، خراشیدن

بپرس