استفاده یا انتخاب چیزی از بدترین یا کم ارزش ترین گزینه ها وقتی دیگر گزینه های بهتر وجود ندارند. معمولاً به معنای ناچار شدن به قبول کیفیت پایین یا افراد نامناسب به خاطر کمبود انتخاب است.
مثلاً یک تیم که برای تکمیل ترکیب بازیکنانش مجبور می شود از بهترین بازیکنان باقی نمانده و ضعیف تر استفاده کند، یا کسب وکاری که برای حفظ مشتری مجبور می شود به محصولات یا خدمات پایین تر روی بیاورد.
... [مشاهده متن کامل]
🔹 مثال ها:
After most good candidates declined, the company had to scrap the bottom of the barrel to fill the position.
پس از اینکه اکثر کاندیداهای خوب رد شدند، شرکت مجبور شد از بدترین گزینه ها برای پر کردن موقعیت استفاده کند.
The team was struggling so much that they had to scrap the bottom of the barrel for new players.
تیم آن قدر در مشکل بود که مجبور شد از بدترین بازیکنان برای جذب استفاده کند.
When the event was almost canceled, they scrapped the bottom of the barrel to find some volunteers.
وقتی قرار بود واقعه لغو شود، آن ها از کمترین منابع خود برای پیدا کردن داوطلب استفاده کردند.
🔹 مترادف ها:
make do with the leftovers – use the last resort – grasp at straws – settle for less
مثلاً یک تیم که برای تکمیل ترکیب بازیکنانش مجبور می شود از بهترین بازیکنان باقی نمانده و ضعیف تر استفاده کند، یا کسب وکاری که برای حفظ مشتری مجبور می شود به محصولات یا خدمات پایین تر روی بیاورد.
... [مشاهده متن کامل]
🔹 مثال ها:
پس از اینکه اکثر کاندیداهای خوب رد شدند، شرکت مجبور شد از بدترین گزینه ها برای پر کردن موقعیت استفاده کند.
تیم آن قدر در مشکل بود که مجبور شد از بدترین بازیکنان برای جذب استفاده کند.
وقتی قرار بود واقعه لغو شود، آن ها از کمترین منابع خود برای پیدا کردن داوطلب استفاده کردند.
🔹 مترادف ها: