فعل ( verb ) :
1. وقتی با عجله از جایی بالا می ری یا حرکت می کنی ( مثل بالا رفتن از تپه سنگی ) .
2. وقتی تلاش می کنی کاری رو سریع انجام بدی ( مثل نوشتن یک گزارش قبل از ددلاین ) .
3. وقتی افراد زیادی برای رسیدن به چیزی عجله می کنن ( مثل scramble برای خرید بلیط ) .
... [مشاهده متن کامل]
اسم ( noun ) :
A scramble = وضعیت پر هرج ومرج و تلاش سریع ( مثلاً scramble برای پیدا کردن شغل ) .
🔸 تفاوت با کلمه struggle :
با struggle فرق داره چون struggle بیشتر روی رنج و تلاش سخت تمرکز داره، ولی scramble روی عجله و بی نظمی.
سه کلمه شبیه به هم هر سه به معنی "تقلا" و تفاوت ظریفشون باهم:
grapple: درگیری و تقلا زدن زهنی ( فکری، احساسی و عاطفی )
struggle: تقلای فیزیکی ( می تونه طولانی هم باشه ) .
scramble: تقلا از روی عجله.
تخم مرغ سرخ شده و هم زده
نیمرو
تخم مرغ خاگینه ، خاگینه
Antonym : unscramble : مرتب و منظم کردن ، رفع پیچیدگی کردن ، فهمیدن
Unsrambled : مرتب - منظم ، آراسته
بهم ریخته و بدون نظم
هم زدن ، قر و قاطی کردن ، پخش و پلا کردن ، در هم برهم کردن
غیرشفاف
برخی از دوستان میرن مراجعه میکنن دیکشنری انگلیسی به فارسی دقیقا کپی پیست میکنن و میارن، خُب چه کاریه عزیزان، هدف ارائه معانی روانتر و واضحتر هست، معانی که کمتر کسی بلده
۱. {خود را} بالا کشیدن از ۲. تقلا کردن. تلاش کردن. تو سر و کله هم زدن ۳. به هم ریختن. قاطی کردن ۴. {تخم مرغ} زدن و پختن ۵. {مکالمه تلفنی و غیره} به رمز در اوردن 6. تلاش. تقلا ۷. مسابقه موتورسیلکت رانی در زمین ناهموار
... [مشاهده متن کامل]
مثال:
Then We will surely bring them up around the hell [scrambling] on their knees.
سپس ما بی تردید آنها را اطراف جهنم {تقلا کنان} بر روی زانوهایشان خواهیم آورد.
�ثم لنحضرنهم حول جهنم جثنیا�
to scramble for a living.
برای امرار معاش و زندگی تلاش کردن.
یکی از معنی هاش، scramble an egg, نیمرو درست کردن
به هم ریخته، نامرتب، بدون ترتیب
in scrambled order
بصورت به هم ریخته
1 - تُندخیزی یا اعزام اضطراری هواپیما برای رهگیری هوایی ( عملیات هوایی )
2 - کد کردن پیام ها ( مخابرات )
Move quickly without plan
حرکت سریع بدون برنامه قبلی و بی نظم
کار آتش نشانان :سریع و با یک زنگ آتش نشانی
پرواز هواپیماهای جنگی : بسرعت و با اعلام پایگاه هوایی
صخره نوردی : سریع و فی البداهه
املت درست کردن : حرکت سریع و درهم چنگال در کاسه تخم مرغ ها
دستپاچگی
پرواز اسکرامبل اصطلاحی نظامی است که منظور از آن حالت آماده باش کامل و وضعیت قرمز در حوزه هوایی است که در این حالت افسر ناظر رادار وقتی یک هواپیما عامل تهدید کننده یا پرنده ای ناشناس عامل تهدید کننده را
... [مشاهده متن کامل] مشاهده کند، اسکرامبل اعلام می کند. به طور کلی این شرایط را حالت پرواز اضطراری در شرایط مشاهده تهدید هوایی از سوی دشمن قلمداد می کنند.
هشدار عملیات فوری
هشدار پرواز فوری ، هشدار برخاست فوری
1 - scramble = کوشش کردن
Scientists are scrambling to recive the signals from UFO'S by radiotelescpoe even if some jet fighters pilots intercepted them suddenly دانشمندان میکوشند علایمی را بوسیله رادیوتلسکوپ از بشقاب پرنده ها دریافت کنند اگر چه برخی خلبانان جت های جنگنده بطور ناگهانی انان را رهگیری کردند.
... [مشاهده متن کامل]
2 - scramble = کد شده یا قفل شده ( مربوط به شبکه های ماهواره که قبلا رایگان بودند اما حالا کد گذاری شده اند.
This channle is currently scrambled
این شبکه اخیرا کد گذاری شده است.
alert =scramble - 3
برخاستن سریع هواپیماهای جنگنده در حالت اضطرار
Two persian tomcat scrambled to intercept few iraqi foxbat over al - faw peninsula
دو فروند جنگنده F - 14 ایرانی بسرعت به پرواز درامدند که چند میگ 25عراقی رادر شبه جزیره فاو مورد هدف قرار دهند.
mad scramble=شیر تو شیر - بل بشو
به زحمت جلو رفتن
در ورزش بیسبال به معنای دویدن و تقلاکردن ورزشکاران برای به دست آوردن توپ
1 - تلاش 2 - کوشش
مترادف : 1 - effort
2 - attempt
3 - try
آشفته، سراسیمه، هم زده، درهمبرهم ، به هم ریخته ، نتراشیده نخراشیده، ناسازگار ،
معنای دوستمون
✔️ دست و پا زدن ( کنایه از تقلا و تلاش کردن )
✔️ با در هم آمیختن موضوعات مختلف
GOP Rep. Kevin McCarthy scrambles to contain fallout from leaked tape on Trump and Jan. 6@USATODAY. com
... [مشاهده متن کامل]
✔️ درآمیختن - درهم ریختن - در هم گذاشتن و غیره
Vancouver pedestrians will soon be able to scramble in all directions across busy downtown intersection
@CBCnews. com
✔️ هم زدن ( تخم مرغ نیمرو )
1 ) Make the toast and scramble the eggs.
نان تست را درست کن و تخم مرغ ها رو هم بزن.
2 ) scrambled eggs
تخم مرغ نیمروهای هم زده شده
✔️ چهاردست وپا رفتن
They scrambled over the wall.
آنها چهاردست وپا از دیوار بالا رفتند
✔️ رهگیری کردن - عملیات رهگیری برای درگیر شدن
✔️ پرواز اسکرامبل اصطلاحی نظامی است که منظور از آن حالت آماده باش کامل و وضعیت قرمز در حوزه هوایی است که در این حالت افسر ناظر رادار وقتی یک هواپیما عامل تهدید کننده یا پرنده ای ناشناس عامل تهدید کننده را مشاهده کند، اسکرامبل اعلام می کند. به طور کلی این شرایط را حالت پرواز اضطراری در شرایط مشاهده تهدید هوایی از سوی دشمن قلمداد می کنند.
Unrecognized Aircraft Inbound , Scramble , Scramble , Scramble
to move or climb quickly but with difficulty, often using your hands to help you
درهم ساز
scramble ( علوم نظامی )
واژه مصوب: تندخیزی
تعریف: برخاستن هواپیما به سریع ترین وجه ممکن با هدف رهگیری هوایی که متعاقب آن دستور مأموریت نیز ابلاغ شود
《 پارسی را پاس بِداریم 》
scrambleشایَد واژه ای ایرانی - اُروپایی باشَد :
scramble : s - cram - ble - s = پیش وَند : سِ ، آز = به کَردار آوَردَن
cram = کَلَن دَر کَلَنجار
ble - = پَس وَند : able = دار اَز داشتَن
... [مشاهده متن کامل]
گَرته بَرداری : آزکَلَندار
پیش نَهاد دَر هَماهَنگی با پارسیِ اِمروز : کَلَنجیدَن ، کَلَنجاریدَن ، آزکَلیدَن ، کَلَنجار رَفتَن
کاربُرد : او می کَلَنجَد ، آنان کَلَنجیدَند
املت
do you like scramble
https://www. youtube. com/watch?v=nWOwCSMlkgU
درهم ریخته . بی ترتیب
این پا و اون پا کردن، با عجله سر پا شدن
she scrambled on her feet.
خیز برداشتن ( بازار ) ، باعث خیز برداشتن ( بازار ) شدن؛
scramble to
به تقلا افتادن؛ به دست و پا افتادن
To use special equipment to mix messages, radio signals etc into a different form, so that they cannot be understood by other people without the correct equipmentTo make ( a broadcast transmission or telephone conversation ) unintelligible unless received by an appropriate decoding device.
... [مشاهده متن کامل] مخلوط کردن
جابه جا کردن
( فعل ) دست و پا زدن ( کنایه از تقلا و تلاش کردن )
تخم مرغ املت، خاگینه
املت
( به سرعت ) هواپیمای جنگی را به هوا فرستادن.
[هواپیمایی]
تُند خیزی ، تُند برخاست ، برخاست تند هواپیما ، برخاست سریع هواپیما
هشدار تندخیزی هواپیما ، هشدار برخاست تند هواپیما ، هشدار برخاست سریع هواپیما
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٠)