scow

/ˈskaʊ//skaʊ/

معنی: قایق تفریحی، قایق چهار گوش، وته پهن
معانی دیگر: (کشتی ته پهن و بی موتور که برای حمل شن یا زباله و غیره به کار می رود و توسط کشتی دیگر یدک کشیده می شود) کشتی شن کش، با قایق چهارگوش حمل کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a large vessel with a rectangular flat-bottomed hull; barge.

جمله های نمونه

1. When the wind is adverse, the flat-bottomed scow bucks straight across the waves, catching air and slapping down hard.
[ترجمه گوگل]هنگامی که باد نامطلوب باشد، گاو ته صاف مستقیماً از امواج عبور می کند و هوا را می گیرد و سیلی محکمی به پایین می زند
[ترجمه ترگمان]وقتی باد با adverse برخورد می کند چهار قایق با فشار مستقیم به طرف موج ها می رود و هوا را می گیرد و محکم به زمین می کوبد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. One - man company has many advantages while scow disadvantages.
[ترجمه گوگل]شرکت تک نفره مزایای زیادی دارد در حالی که معایبی دارد
[ترجمه ترگمان]یک شرکت یک نفره مزایای بسیاری دارد در حالی که معایب scow دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The scow had been put together with some skill, being comparatively light for its strength.
[ترجمه گوگل]اسکویی با مهارتی در کنار هم قرار گرفته بود، زیرا نسبتاً سبک بود
[ترجمه ترگمان]قایق با کمی مهارت در کنار هم قرار گرفته بود و تا حدی روشنایی آن را روشن کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The last few minutes before going on stage scow new actors up.
[ترجمه گوگل]چند دقیقه آخر قبل از رفتن به روی صحنه بازیگران جدیدی پیدا می شوند
[ترجمه ترگمان]چند دقیقه پیش از این که به روی صحنه بروند، بازیگران جدیدی را به نمایش گذاشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In the scow the cowering fowl scowled at the howling owl.
[ترجمه گوگل]در گاو، مرغ خفه کننده به جغد زوزه می کشید
[ترجمه ترگمان]در حالی که هر چهار نفر با دقت به جغد دانی که زوزه می کشیدند اخم کرد و گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Now and then a scow chugged by. Bathers in tights were standing in the grass sunning themselves.
[ترجمه گوگل]گاه و بیگاه یک کاسه در آغوش گرفته می شود حمامی‌هایی که جوراب شلواری پوشیده بودند، روی چمن‌ها ایستاده بودند و خودشان را آفتاب می‌گرفتند
[ترجمه ترگمان]گاه و بیگاه یک قایق به گوش می رسید لباس تنگ پوشیده در آفتاب روی علف ها دراز کشیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Methods The growth plate of proximal tibia was drilled with bony scow in 30 rabbits 5 week old .
[ترجمه گوگل]روش ها: صفحه رشد استخوان درشت نی پروگزیمال با گاو استخوانی در 30 خرگوش 5 هفته ای سوراخ شد
[ترجمه ترگمان]روش ها صفحه رشد of مجاور با scow استخوانی در ۳۰ خرگوش در حدود ۳۰ خرگوش تمرین داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A concussion is an injury that happens when the brain is shaking inside the scow .
[ترجمه گوگل]ضربه مغزی آسیبی است که زمانی اتفاق می افتد که مغز در حال لرزش در داخل سگ باشد
[ترجمه ترگمان]ضربه مغزی، آسیبی است که زمانی رخ می دهد که مغز در داخل scow می لرزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Milford Mariner, a replica of a traditional New Zealand coastal trading scow, sails through a blue-gray fog in Milford Sound.
[ترجمه گوگل]میلفورد مارینر، کپی یک قایق سنتی تجارت ساحلی نیوزلند، از میان مه خاکستری آبی در میلفورد ساوند عبور می کند
[ترجمه ترگمان]The Milford، که یک کپی از یک کشتی تجاری ساحلی نیوزیلند است، از میان مه آبی - خاکستری در Milford تنگه به حرکت در می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قایق تفریحی (اسم)
dinghy, scow

قایق چهار گوش (اسم)
scow

وته پهن (اسم)
scow

انگلیسی به انگلیسی

• flat-bottomed boat with square ends used for loading and unloading bulk material

پیشنهاد کاربران

بپرس