scouting

/ˈskaʊtɪŋ//ˈskaʊtɪŋ/

معنی: سراغ
معانی دیگر: دیده وری، پیشاهنگی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the action of a person who scouts; reconnaissance or reconnoitering.

(2) تعریف: the activities of organizations such as the Girl Scouts.

جمله های نمونه

1. He's scouting about/around for somewhere better to live.
[ترجمه گوگل]او در حال جست‌وجوی جایی برای زندگی بهتر است
[ترجمه ترگمان]او در اطراف \/ اطراف گشت زنی می کند تا زندگی بهتری برای زندگی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We'd better start scouting about for a new secretary.
[ترجمه گوگل]بهتر است به دنبال منشی جدید باشیم
[ترجمه ترگمان]بهتر است برای یک منشی جدید به گشت زنی بپردازیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. What he liked best about scouting was camping out.
[ترجمه گوگل]چیزی که او در مورد پیشاهنگی بیشتر دوست داشت اردو زدن بود
[ترجمه ترگمان]چیزی که اون دوست داشت تو گشت زنی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I'm scouting round for a place to stay.
[ترجمه گوگل]من در حال جستجو برای جایی برای ماندن هستم
[ترجمه ترگمان]دارم دنبال جایی برای ماندن می گردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The kids were scouting around for wood for the fire.
[ترجمه گوگل]بچه ها در اطراف دنبال هیزم برای آتش بودند
[ترجمه ترگمان]بچه ها برای آتش به اطراف می گشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I've been scouting around town for a better house.
[ترجمه گوگل]من در اطراف شهر به دنبال خانه ای بهتر گشته ام
[ترجمه ترگمان]من برای یه خونه بهتر تو شهر گشت می زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I have people scouting the hills already.
[ترجمه گوگل]من قبلاً افرادی را دارم که تپه ها را جستجو می کنند
[ترجمه ترگمان]من همین الان مردم رو گشت می زنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Each day now Phagu went scouting in the jeep, Kamesh driving, he and I perched up on the luggage rack.
[ترجمه گوگل]هر روز فاگو با جیپ به جستجو می‌رفت، کامش رانندگی می‌کرد، من و او روی باربند نشسته بودیم
[ترجمه ترگمان]هر روز در جیپ، در جیپ، او و من بالای قفسه بار نشسته بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His scouting report lists him as having an average fastball and average stuff.
[ترجمه گوگل]گزارش پیشاهنگی او او را به عنوان یک توپ سریع و معمولی فهرست می کند
[ترجمه ترگمان]گزارش scouting او را به عنوان یک میانگین متوسط و متوسط لیست می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Undoubtedly, they were fearful that the scouting report just might come to life.
[ترجمه گوگل]بدون شک، آنها می ترسیدند که گزارش پیشاهنگی ممکن است زنده شود
[ترجمه ترگمان]بدون شک، می ترسیدند که گزارش تجسس تازه به زندگی برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Scouting helps teenagers develop into responsible adults.
[ترجمه گوگل]پیشاهنگی به نوجوانان کمک می کند تا به بزرگسالانی مسئولیت پذیر تبدیل شوند
[ترجمه ترگمان]Scouting به نوجوانان کمک می کند تا افراد بزرگ سال مسئولیت پذیر خود را پرورش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Lou was scouting for a site on which to build her house.
[ترجمه گوگل]لو در جستجوی مکانی بود که در آن خانه اش را بسازد
[ترجمه ترگمان]لو \"داشت دنبال یه سایت می گشت که\" خونه اش رو بسازه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And scouting for a new image.
[ترجمه گوگل]و جستجو برای یک تصویر جدید
[ترجمه ترگمان]و برای یک تصویر جدید گشت زنی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It transpired that he had been scouting at the Festival.
[ترجمه گوگل]معلوم شد که او در جشنواره پیشاهنگی کرده است
[ترجمه ترگمان]معلوم شد که او در جشن شرکت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سراغ (اسم)
information, evidence, search, investigation, inquiry, data, scouting, seeking, looking-for

انگلیسی به انگلیسی

• act of reconnoitering; act of gathering information; activities of the boy or girl scouts

پیشنهاد کاربران

### 1. Scouting ( Exploring/Investigating ) – شناسایی، گشتزنی
- EN: "The team is scouting for new locations to open a store. "
- FA: "تیم در حال شناسایی مکان های جدید برای افتتاح فروشگاه است. "
...
[مشاهده متن کامل]

- EN: "He spent months scouting the area before the expedition. "
- FA: "او ماه ها قبل از سفر اکتشافی، منطقه را گشت زنی کرد. "
- - -
### 2. Scouting ( Recruiting Talent ) – استعدادیابی
- EN: "The soccer coach is scouting young players for the academy. "
- FA: "مربی فوتبال در حال استعدادیابی بازیکنان جوان برای آکادمی است. "
- EN: "NBA scouts are always scouting college basketball games. "
- FA: "استعدادیاب های ان بی ای همیشه بازی های بسکتبال دانشگاهی را زیر نظر دارند. "
- - -
### 3. Scouting ( Military Reconnaissance ) – شناسایی نظامی
- EN: "The soldiers were sent ahead for scouting enemy positions. "
- FA: "سربازان برای شناسایی مواضع دشمن به جلو فرستاده شدند. "
- EN: "Aerial scouting helped locate the hidden base. "
- FA: "شناسایی هوایی به یافتن پایگاه مخفی کمک کرد. "
- - -
### 4. Scouting ( Boy Scouts/Girl Scouts ) – پیشاهنگی
- EN: "She earned a badge in first aid through scouting. "
- FA: "او از طریق پیشاهنگی نشان کمک های اولیه را کسب کرد. "
- EN: "Scouting teaches kids survival skills and teamwork. "
- FA: "پیشاهنگی به کودکان مهارت های بقا و کار تیمی می آموزد. "
- - -
### 5. Scouting ( Casual Observation ) – زیر نظر گرفتن
- EN: "I’ve been scouting the best cafes in this neighborhood. "
- FA: "من بهترین کافه های این محله را زیر نظر گرفته ام. "
- EN: "She’s scouting for a new apartment downtown. "
- FA: "او در حال بررسی آپارتمان های جدید در مرکز شهر است. "
- - -
### Bonus: Idiomatic Use
- EN: "He’s always scouting for opportunities. " ( Looking actively )
- FA: "او همیشه در جستجوی فرصت هاست. "
- - -
Key Persian Translations:
- Scouting ( general ) : شناسایی، گشت زنی
- Talent scouting: استعدادیابی
- Military scouting: شناسایی نظامی
- Boy Scouts: پیشاهنگی
deepseek

جویش
پیرو آخرین پیشنهاد بنده در سال ۱۴۰۱ برای این عبارت در کتاب های ترجمه خود عبارت جویش را بکار برده ام.
پویش برای scanning پایش برای monitoring دیده بانی برای watching و جویش برای scouting
...
[مشاهده متن کامل]

در پویش می دانیم چه چیزی احتمالا به تور ما خواهد افتاد! ماهی میگو شاید هم سایر موجودات دریایی . . . طبیعتا انتظار دیدن شیر یا پلنگ را در تور ماهیگیری نداریم!
اما در جویش لزوما نمی دانیم چه چیزی در تور جستجو و دیده بانی ما خواهد افتاد اگرچه حوزه جویش مشخص باشد.

معادل دقیق آن میشود؛
پویش
جست وجو کردن به قصدِ اکتشاف و کسب اطلاع
Scouting him in the bushes
در بوته ها به دنبال او میگردد
این عبارت دقیقا به معنای گشتن و جستجو کردن با هدف پیدا کردن چیزی ناشناخته و غیرمنتظره است. بعضا به اشتباه دیده بانی ترجمه شده.
بهترین ترجمه برای این عبارت که در حوزه ی هوشمندی فناوری و آینده پژوهی پرکاربرد است عبارت است از :
اکتشاف
technology scouting اکتشاف فناوری
دیده بانی
scouting ( علوم نظامی )
واژه مصوب: دیده وری
تعریف: مأموریتی دریایی شامل جست وجو یا گشت یا ردیابی یا شناسایی با ناو یا زیردریایی یا هواگرد
شناسایی

بپرس