• member of a reconnaissance unit; one who gathers information; observer
پیشنهاد کاربران
دیده بان، جستجوگر فرد یا دستگاهی که به دنبال اطلاعات، استعدادها، یا فرصت ها می گردد، معمولاً در زمینه های ورزشی، سرگرمی، یا نظامی. مترادف؛ scout, lookout, tracker, talent seeker, observer مثال؛ ... [مشاهده متن کامل]
"The talent scouter discovered several promising young athletes. " ( جستجوگر استعداد چندین ورزشکار جوان امیدوارکننده را کشف کرد. ) "Military scouters were sent ahead to gather intelligence. " ( دیده بان های نظامی برای جمع آوری اطلاعات فرستاده شدند. ) "He works as a scouter for a major film studio, looking for fresh talent. " ( او به عنوان جستجوگر استعداد برای یک استودیوی بزرگ فیلم کار می کند. ) جزئیات اضافه: واژه "scouter" از "scout" گرفته شده که به معنای جستجو کردن، دیده بانی، یا کشف استعدادها است. در ورزش و سرگرمی، scouters نقش مهمی در یافتن استعدادهای جدید دارند. در زمینه های نظامی و امنیتی، scouters برای جمع آوری اطلاعات و نظارت بر موقعیت ها استفاده می شوند.