scornful

/ˈskɔːrnfəl//ˈskɔːnfəl/

تحقیرآمیز، خوارکننده، تحقیرکننده، اهانت امیز، خوار شمارنده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: scornfully (adv.), scornfulness (n.)
• : تعریف: full of or expressing scorn; contemptuous.
متضاد: admiring, respectful
مشابه: acid, contemptuous, dirty, sardonic

جمله های نمونه

1. his scornful look
نگاه تحقیرآمیز او

2. Scornful dogs will eat dirty puddings.
[ترجمه گوگل]سگ های بداخلاق پودینگ های کثیف را می خورند
[ترجمه ترگمان]سگ های scornful puddings کثیف می خورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He opened the door with a scornful look on his face.
[ترجمه گوگل]در را با چهره ای تمسخر آمیز باز کرد
[ترجمه ترگمان]با نگاهی تحقیر آمیز در را باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was scornful of such 'female' activities as cooking.
[ترجمه گوگل]او نسبت به فعالیت های «زنانه» مانند آشپزی تحقیر می کرد
[ترجمه ترگمان]او از این فعالیت های زنانه به عنوان آشپزی تحقیر کننده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He felt humiliated by her scornful remarks.
[ترجمه گوگل]از اظهارات تحقیرآمیز او احساس حقارت کرد
[ترجمه ترگمان]از سخنان تحقیرآمیز او احساس تحقیر می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She flung him a scornful look.
[ترجمه گوگل]نگاهی تمسخر آمیز به او انداخت
[ترجمه ترگمان]نگاه تحقیرآمیزی به او انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They are openly scornful of the new plans.
[ترجمه گوگل]آنها آشکارا برنامه های جدید را تحقیر می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها علنا از نقشه های جدید انتقاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His voice was scornful in the extreme.
[ترجمه گوگل]صدایش در نهایت تحقیر آمیز بود
[ترجمه ترگمان]صدایش در نهایت تحقیر آمیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He is deeply scornful of politicians.
[ترجمه گوگل]او عمیقاً سیاستمداران را تحقیر می کند
[ترجمه ترگمان]او عمیقا از سیاست انتقاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He had a sly, scornful smile on his face as he took my measure.
[ترجمه گوگل]وقتی اندازه ام را می گرفت لبخندی حیله گرانه و تمسخر آمیز بر لب داشت
[ترجمه ترگمان]همان طور که پیمانه من را می گرفت لبخند موذیانه ای به لب داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He remained scornful of religion and its influence over people.
[ترجمه گوگل]او نسبت به دین و نفوذ آن بر مردم تحقیر شد
[ترجمه ترگمان]مذهب و نفوذ آن بر مردم را تحقیر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The scornful rider gave the fox no chance to get well away.
[ترجمه گوگل]سوار تحقیرآمیز به روباه فرصتی نداد تا به خوبی دور شود
[ترجمه ترگمان]سواری سرزنش آمیز فرصتی برای رفتن به روباه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Prisoners were scornful about the sense of priorities this demonstrated, and about the supposed benefits.
[ترجمه گوگل]زندانیان نسبت به حس اولویت‌هایی که این نشان داده می‌شد و مزایای احتمالی آن را تحقیر می‌کردند
[ترجمه ترگمان]زندانیان در مورد اولویت های موجود، و در مورد منافع فرضی، نگاه تحقیرآمیزی به خود داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He talked about money, disco music and was scornful of grazing as a profession.
[ترجمه گوگل]او در مورد پول، موسیقی دیسکو صحبت می کرد و از چرا به عنوان یک حرفه تحقیر می کرد
[ترجمه ترگمان]او درباره پول، موسیقی دیسکو صحبت می کرد و از چرا به عنوان یک شغل سرزنش آمیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• ridiculing, mocking, deriding; rejecting contemptuously
if you are scornful, you show contempt for someone or something.

پیشنهاد کاربران

اهانت امیز
:feeling or showing scorn
a scornful look
. He was scornful of the women’s movement
خوارکننده، تحقیرکننده
He was scornful of the women's movement.
او جنبش زنان را تحقیر می کرد.
تحقیر آمیز
بی اعتنا

بپرس