scoreless

/ˈskɔːrləs//ˈskɔːləs/

معنی: بی حساب، بی امتیاز
معانی دیگر: (مسابقه) بدون امتیاز، بدون گل

بررسی کلمه

صفت و ( adjective, adverb )
• : تعریف: having a score of zero.
مشابه: pointless

- The game was a scoreless tie.
[ترجمه گوگل] بازی مساوی بدون گل بود
[ترجمه ترگمان] بازی یه کراوات scoreless بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The team went scoreless for several games.
[ترجمه گوگل] این تیم در چند بازی بدون گل رفت
[ترجمه ترگمان] این تیم بدون گل به چندین بازی رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the game stayed scoreless until near the end
بازی تا نزدیکی های آخر بدون امتیاز بود.

2. Norway had held Holland to a scoreless draw in Rotterdam.
[ترجمه گوگل]نروژ در روتردام هلند را با تساوی بدون گل شکست داده بود
[ترجمه ترگمان]نروژ هلند را به تساوی بدون گل در روتردام برگزار کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. After a scoreless first half, United went on to win 2-0.
[ترجمه گوگل]پس از نیمه اول بدون گل، یونایتد با نتیجه 2-0 پیروز شد
[ترجمه ترگمان]یونایتد پس از نیمه اول نیمه اول توانست ۲ - ۰ پیروز شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A scoreless first half saw defences uppermost on both sides with Ireland defending with spirit.
[ترجمه گوگل]نیمه اول بدون گل، دفاع از هر دو طرف را در بالاترین حد خود دید و ایرلند با روحیه دفاع کرد
[ترجمه ترگمان]نیمه اول نیمه اول استحکامات را در هر دو طرف ایرلند قرار داد و ایرلند از روح دفاع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Louis 1 in a scoreless game, the 49ers failed to score on three running plays.
[ترجمه گوگل]لوئیس 1 در یک بازی بدون گل، 49ers در سه بازی دویدن موفق به گلزنی نشدند
[ترجمه ترگمان]لویی ۱ در یک بازی بدون گل توانست در سه بازی پیاپی امتیاز کسب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He had been held scoreless for the first twenty-five minutes of the game but certainly went to town afterwards!
[ترجمه گوگل]او در بیست و پنج دقیقه اول بازی بدون گل نگه داشته شده بود اما مطمئناً پس از آن به شهر رفت!
[ترجمه ترگمان]بیست و پنج دقیقه اول بازی را در نظر گرفته بود، اما بعدا به شهر رفت!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Ismael Valdes pitched four scoreless innings and the Dodgers defeated the Expos 3-1 in a game rained out after five innings.
[ترجمه گوگل]اسماعیل والدز چهار اینینگ بدون گل زد و داجرز اکسپو را 3-1 در یک بازی که بعد از پنج اینینگ به پایان رسید شکست داد
[ترجمه ترگمان]اسماعیل والدس چهار ضربه بدون گل به ثمر رساند و تیم داجرز پس از پنج دور ضربه زنی تیم Expos را ۳ بر ۱ شکست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was outstanding, working three scoreless innings, only giving up a walk.
[ترجمه گوگل]او فوق‌العاده بود، سه اینینگ بدون امتیاز کار کرد و فقط یک پیاده‌روی را کنار گذاشت
[ترجمه ترگمان]او سه ضربه بدون گل به ثمر رساند و فقط توانست راه برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. After a scoreless first period, the teams exchanged power-play goals in the second.
[ترجمه گوگل]پس از یک بازی بدون گل در وقت اول، دو تیم در مرحله دوم به رد و بدل گل های پاورپلی پرداختند
[ترجمه ترگمان]پس از اولین دوره بدون گل، تیم ها در مرحله دوم به تبادل نظر پرداختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Brian Anderson finished with three scoreless innings for a save.
[ترجمه گوگل]برایان اندرسون با سه اینینگ بدون گل به پایان رسید
[ترجمه ترگمان]برایان اندرسون با سه ضربه بدون گل به پایان رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Wynalda squandered two solid chances in a scoreless first half.
[ترجمه گوگل]واینالدا دو موقعیت خوب را در نیمه اول بدون گل از دست داد
[ترجمه ترگمان]Wynalda دو احتمال قوی را در یک نیمه اول تقسیم کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Hitchcock began with three scoreless innings, long enough for the offense to give him a 3-0 lead.
[ترجمه گوگل]هیچکاک با سه اینینگ بدون گل شروع کرد، به اندازه کافی طولانی بود که این حمله باعث برتری 3-0 او شود
[ترجمه ترگمان]هیچکاک با سه ضربه بدون گل شروع به کار کرد، که به اندازه کافی برای حمله ۳ - ۰ جلو بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The closer pitched a scoreless ninth inning.
[ترجمه گوگل]نزدیکتر یک اینینگ نهم بدون گل را ثبت کرد
[ترجمه ترگمان]هر نوبت خود را بدون گل به پایان رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. That such an open and entertaining game ended scoreless was largely due to two misfiring strikers.
[ترجمه گوگل]این که چنین بازی باز و سرگرم کننده ای بدون گل به پایان رسید تا حد زیادی به خاطر دو مهاجم نادرست بود
[ترجمه ترگمان]این بازی سرگرم کننده و سرگرم کننده به طور عمده به دلیل دو اعتصاب کنندگان misfiring به پایان رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی حساب (صفت)
incalculable, untold, scoreless, incomputable

بی امتیاز (صفت)
scoreless

انگلیسی به انگلیسی

• having no goals scored, having a score of zero (sports)

پیشنهاد کاربران

بپرس