scorched

/ˈskɔːrt͡ʃt//skɔːt͡ʃt/

معنی: سوخته، بو داده
معانی دیگر: بو داده، سوخته

جمله های نمونه

1. scorched earth policy
(در جنگ) سیاست خراب کردن و سوزاندن همه چیز به ویژه مزارع گندم و غیره در جلوی قشون دشمن

2. he scorched the court with his caricatures
با کاریکاتورهای خود دربار را مورد انتقاد شدید قرار داد.

3. she scorched my shirt while ironing it
هنگام اتو کشی پیراهن مرا سوزاند.

4. the long drought had scorched the leaves of the trees
خشکسالی ممتد برگ های درختان را پلاسیده کرده بود.

5. one side of the kebab was scorched and the other side was raw
یک طرف کباب سوخته و طرف دیگر آن خام بود.

6. The iron was too hot and he scorched the shirt.
[ترجمه گوگل]اتو خیلی داغ بود و پیراهن را سوزاند
[ترجمه ترگمان]آهن سخت گرم بود و پیراهن را سوزاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I scorched my dress with the iron.
[ترجمه گوگل]لباسم را با اتو سوزاندم
[ترجمه ترگمان]لباس هایم را با آهن برشته کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I scorched my dress when I was ironing it.
[ترجمه گوگل]وقتی لباسم را اتو می کردم سوزاندم
[ترجمه ترگمان]وقتی مشغول اتو کردن آن بودم لباسم را سوزاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The hot iron scorched the tablecloth.
[ترجمه گوگل]آهن داغ سفره را می سوخت
[ترجمه ترگمان]اتو داغ رومیزی را سوزاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His article was scorched by his government.
[ترجمه گوگل]مقاله او توسط دولتش سوخت
[ترجمه ترگمان]مقاله او توسط دولت او سوزانده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The heat scorched the fine hairs on her arms.
[ترجمه گوگل]گرما موهای ریز روی بازوهایش را سوزاند
[ترجمه ترگمان]گرما موهای زیبای او را سوزاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The lawn looked scorched after days of sunshine.
[ترجمه گوگل]چمن پس از روزهای آفتاب سوخته به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]پس از روزه ای آفتابی، چمن سبز شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She scorched to victory in the sprint final.
[ترجمه گوگل]او در فینال دوی سرعت به پیروزی رسید
[ترجمه ترگمان]با آخرین سرعت خودش را به پیروزی رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The surrounding buildings were scorched by the heat of the explosion.
[ترجمه گوگل]ساختمان های اطراف از گرمای انفجار سوخته بودند
[ترجمه ترگمان]ساختمان های اطراف در اثر گرمای انفجار سوخته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سوخته (صفت)
adust, burned, scorched

بو داده (صفت)
scorched

انگلیسی به انگلیسی

• burned slightly; parched by intense heat

پیشنهاد کاربران

نیم سوز شدن با گرمای شدید
مستأصل
سوزان، آتشین

بپرس