scone

/ˈskoʊn//skɒn/

معنی: بیسکویت، کلوچه یاکیک چای
معانی دیگر: کیک مربع شکل (معمولا با کره می خورند)، scon کلوچه یاکیک چای

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a small, soft, usu. round bread or pastry made from oatmeal, barley meal, or the like.

جمله های نمونه

1. Before Edward could retaliate, Bruce headed for Scone.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه ادوارد بتواند تلافی کند، بروس به سمت اسکون رفت
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه ادوارد بتواند تلافی کند بروس به سمت Scone رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. By then, in any case, Thorfinn was in Scone with Osbern of Eu, drawing maps and discussing strategy.
[ترجمه گوگل]در آن زمان، در هر صورت، تورفین در اسکان با آزبرن از Eu بود و نقشه‌ها را ترسیم می‌کرد و درباره استراتژی بحث می‌کرد
[ترجمه ترگمان]سپس، در هر صورت، Thorfinn با Osbern از Eu، ترسیم نقشه ها و بحث در مورد استراتژی در Scone بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Five or six miles north-east of Scone stands the hill of Dunsinane.
[ترجمه گوگل]در پنج یا شش مایلی شمال شرقی اسکون تپه دانسینان قرار دارد
[ترجمه ترگمان]پنج شش میل شمال شرقی Scone بالای تپه Dunsinane قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Swallowing the last of the scone he ran over the drive and into the house to see Martin disappearing into the study.
[ترجمه گوگل]در حال قورت دادن آخرین سنگ، از روی درایو دوید و وارد خانه شد تا مارتین را ببیند که در اتاق کار ناپدید می شود
[ترجمه ترگمان]آخرین بیسکوییت را خورد و به خانه دوید تا مارتین را ببیند که در اتاق کار ناپدید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The griddle scone forms a sub - variety of the scone.
[ترجمه گوگل]اسکون Griddle یک گونه فرعی از اسکون را تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]نان قندی انواع - را تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She was recognized by a grand national assembly at Scone as heiress to the throne.
[ترجمه گوگل]او توسط یک مجمع ملی بزرگ در اسکان به عنوان وارث تاج و تخت شناخته شد
[ترجمه ترگمان]یک مجلس ملی بزرگ در Scone به عنوان وارث تاج و تخت به رسمیت شناخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If I had been staying with you I . . . I would have shown you how I can make a scone . . . scones.
[ترجمه گوگل]اگر با تو می ماندم من به شما نشان می دادم که چگونه می توانم اسکون درست کنم اسکون ها
[ترجمه ترگمان]اگه من پیش تو بودم، بهت نشون می دادم که چطور میتونم یه بیسکوییت شکلاتی درست کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Funny you should ask, because I just gave you a $10 bill, and my latte and raspberry scone came to $ 7
[ترجمه گوگل]خنده دار است که باید بپرسید، زیرا من به شما یک اسکناس 10 دلاری دادم و لاته و تمشک من به 7 دلار رسید
[ترجمه ترگمان]جالبه که پرسیدی، چون من فقط ۱۰ دلار بهت دادم و اسپرسو و کیک شکلاتی من به هفت دلار رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Besides can carbonado outside making each sweetmeats, if match fresh fruit breakfast with scone, also can make person appetite big leave.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، می‌توان کاربونادو را در بیرون درست کردن هر شیرینی، در صورتی که صبحانه میوه تازه را با دمنوش تطبیق داد، می‌تواند باعث اشتهای فرد شود
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، خارج از ساخت هر شیرینی، اگر با صبحانه میوه های تازه با نان مربایی مطابقت داشته باشد، می تواند اشتهای فرد را برای رفتن بزرگ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. When it was my time to order I asked the waitress to bring some jam with my scone.
[ترجمه گوگل]وقتی زمان سفارش فرا رسید، از پیشخدمت خواستم که با اسکون من مقداری مربا بیاورد
[ترجمه ترگمان]وقتی نوبت من بود که سفارش بدهم از پیشخدمت خواستم مقداری مربا با بیسکوییت بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بیسکویت (اسم)
cookie, biscuit, scone, cooky

کلوچه یا کیک چای (اسم)
scone

انگلیسی به انگلیسی

• wheat biscuit or quick bread that is baked or cooked on a griddle
scones are small cakes made from flour and fat. they are usually eaten with butter.

پیشنهاد کاربران

اسکون
بافتی بین نون و شیرینی دارن و در دسته ی نون های سریع طبقه بندی می شن. نان های سریع ( Quick bread ) به نون هایی می گن که در اونها از خمیر مایه استفاده نمی شه و نیازی به استراحت برای ور اومدن ندارند
کیک فنجانی

بپرس