sclerotic

/sklɪˈrɑːtɪk//sklɪəˈrɒtɪk/

وابسته به سختینه، صلبیه ای، سختینه ای، متصلب، سختیده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or afflicted by sclerosis.

(2) تعریف: of or concerning the sclera.

جمله های نمونه

1. The final phase, or sclerotic phase, is when osteoblastic activity predominates with formation of thickened and enlarged sclerotic bone.
[ترجمه گوگل]فاز نهایی یا فاز اسکلروتیک زمانی است که فعالیت استئوبلاستی با تشکیل استخوان اسکلروتیک ضخیم و بزرگ شده غالب می شود
[ترجمه ترگمان]فاز نهایی، یا فاز sclerotic، زمانی است که فعالیت osteoblastic بر تشکیل استخوان sclerotic غلیظ و بزرگ مسلط می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Imaging shows a lytic, lucent, expansile lesion with sclerotic margins that spares cortex.
[ترجمه گوگل]تصویربرداری یک ضایعه لیتیک، شفاف و منبسط شونده با حاشیه‌های اسکلروتیک را نشان می‌دهد که از قشر مغز محافظت می‌کند
[ترجمه ترگمان]تصویر برداری a، lucent و expansile با حاشیه های sclerotic را نشان می دهد که پوسته را به خود اختصاص می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The effect of the sclerotic dentin repaired with composite resin can be affected by the quality and quantity of hybrid layers and resin tags, and different etching systems and acid etching time.
[ترجمه گوگل]تأثیر عاج اسکلروتیک ترمیم شده با رزین کامپوزیت می تواند تحت تأثیر کیفیت و کمیت لایه های هیبریدی و تگ های رزین و سیستم های مختلف اچینگ و زمان اچینگ اسید باشد
[ترجمه ترگمان]تاثیر of dentin شده با رزین کامپوزیت را می توان تحت تاثیر کیفیت و کمیت لایه های ترکیبی و برچسب های رزین و زمان حکاکی متفاوت آن قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. However, the appearance of oxide film and sclerotic surface decreases the wear to some extent.
[ترجمه گوگل]با این حال، ظاهر فیلم اکسید و سطح اسکلروتیک تا حدودی سایش را کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]با این حال، ظاهر لایه اکسید و سطح sclerotic تا حدودی فرسایش را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Occurrence liver of second liver patient is sclerotic, can be ascites still treated?
[ترجمه گوگل]وقوع کبد بیمار کبدی دوم اسکلروتیک است، آیا آسیت هنوز هم قابل درمان است؟
[ترجمه ترگمان]در کبد دوم بیمار کبد، Occurrence، هنوز هم می تواند درمان شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The cortex is fibrotic, the glomeruli are sclerotic, there are scattered chronic inflammatory cell infiltrates, and the arteries are thickened.
[ترجمه گوگل]قشر فیبروتیک است، گلومرول ها اسکلروتیک هستند، انفیلترات سلولی التهابی مزمن پراکنده وجود دارد و شریان ها ضخیم شده اند
[ترجمه ترگمان]پوسته fibrotic است، the sclerotic هستند، سلول التهابی مزمن پراکنده وجود دارد و سرخرگ ها ضخیم تر شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Innovation supervises a concept, improve and sclerotic supervisory method, make supervise real play effectiveness.
[ترجمه گوگل]نوآوری بر یک مفهوم نظارت می کند، روش نظارتی را بهبود می بخشد و اسکلروتیک، اثربخشی بازی واقعی را نظارت می کند
[ترجمه ترگمان]نوآوری بر یک مفهوم، بهبود و sclerotic نظارت نظارت دارد، و بر اثربخشی اجرای نقش نظارت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The characteristic appearance of an osseous epithelioid hemangioendothelioma is a multifocal lytic abnormality with osseous expansion, sclerotic margins, and a lack of periostitis.
[ترجمه گوگل]ظاهر مشخصه همانژیواندوتلیومای اپیتلیوئیدی استخوانی یک ناهنجاری لیتیک چند کانونی همراه با انبساط استخوانی، حاشیه های اسکلروتیک و فقدان پریوستیت است
[ترجمه ترگمان]ظاهر ویژگی یک osseous epithelioid hemangioendothelioma یک ناهنجاری multifocal lytic با گسترش osseous، حاشیه های sclerotic، و فقدان of است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Aneurysmal bone cysts present as expansile lytic lesions with septations and sclerotic margins.
[ترجمه گوگل]کیست های استخوانی آنوریسمال به صورت ضایعات لیتیک منبسط شده با پارگی ها و حاشیه های اسکلروتیک ظاهر می شوند
[ترجمه ترگمان]کیست استخوان bone در حال حاضر به عنوان جراحت های ناشی از septations و sclerotic در حاشیه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Results According to imageological features, Ewing's sarcoma of bone was divided into three types ( sclerotic, osteolytic and mixed).
[ترجمه گوگل]یافته‌ها بر اساس ویژگی‌های تصویرشناسی، سارکوم استخوان یوینگ به سه نوع اسکلروتیک، استئولیتیک و مختلط تقسیم شد
[ترجمه ترگمان]نتایج با توجه به ویژگی های imageological، sarcoma استخوان Ewing به سه نوع تقسیم شد (sclerotic، osteolytic و mixed)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This stage is preceded by a mainly lytic phase and is followed by a "burnt out" sclerotic phase.
[ترجمه گوگل]این مرحله قبل از یک فاز عمدتا لیتیک و پس از آن یک فاز اسکلروتیک "سوخته" است
[ترجمه ترگمان]این مرحله یک مرحله عمدتا lytic است و پس از آن یک فاز \"سوخته\" دنبال می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Rigid legalism sits alongside rampant illegality, and a vibrant private sector coexists with a sclerotic state.
[ترجمه گوگل]قانون گرایی سفت و سخت در کنار غیرقانونی افسارگسیخته قرار دارد و بخش خصوصی پر جنب و جوش با یک دولت اسکلروتیک همزیستی دارد
[ترجمه ترگمان]legalism صلب در کنار غیرقانونی بودن غیرقانونی و یک بخش خصوصی پر جنب و جوش با یک دولت sclerotic می نشیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The tumor cells are arranged in ribbons separated by sclerotic stroma.
[ترجمه گوگل]سلول های تومور در نوارهایی قرار گرفته اند که توسط استرومای اسکلروتیک از هم جدا شده اند
[ترجمه ترگمان]سلول های تومور با ribbons جدا شده توسط sclerotic stroma ترتیب داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. While this could help its exports, gross domestic product could nevertheless drop as much as 50% because of lost trade with the EU, forced currency conversions and sclerotic financial markets.
[ترجمه گوگل]در حالی که این می تواند به صادرات آن کمک کند، تولید ناخالص داخلی به دلیل تجارت از دست رفته با اتحادیه اروپا، تبدیل اجباری ارز و بازارهای مالی نابسامان می تواند تا 50 درصد کاهش یابد
[ترجمه ترگمان]در حالی که این می تواند به صادرات خود کمک کند، با این وجود، تولید ناخالص داخلی می تواند به دلیل از دست دادن تجارت با اتحادیه اروپا، تبدیل ارز اجباری و بازارهای مالی sclerotic به ۵۰ درصد کاهش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to sclerosis, pertaining to an abnormal hardening of tissues; suffering from sclerosis (medicine, botany)

پیشنهاد کاربران

سفت شدن و بی پاسخ شدن؛ از دست دادن توانایی سازگاری

بپرس