scintillation counter

/ˌsɪntɪˈleɪʃənˈkaʊntər//ˌsɪntɪˈleɪʃənˈkaʊntə/

(فیزیک) برقش شمار، جرقه شمار، جرقه سنج، برق سنج، چشمک شمار

جمله های نمونه

1. The sensing element of a scintillation counter is a fluor, a substance capable of converting radiation energy to light energy.
[ترجمه گوگل]عنصر حسگر یک شمارنده سوسوزن یک فلور است، ماده ای که قادر به تبدیل انرژی تابش به انرژی نور است
[ترجمه ترگمان]عنصر سنجش درخشش نور یک fluor است، ماده ای که قادر به تبدیل انرژی تابشی به انرژی نور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Beta and gamma emissions can be detected by scintillation counters.
[ترجمه گوگل]انتشار بتا و گاما را می توان با شمارنده های سوسوزن تشخیص داد
[ترجمه ترگمان]انتشار بتا و گاما را می توان با counters scintillation تشخیص داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The scintillation counter was abandoned for many years.
[ترجمه گوگل]شمارنده سوسوزن برای سال‌ها متروکه بود
[ترجمه ترگمان]شمارنده درخشش به مدت چندین سال متروک مانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. After vigorous shaking, these were then counted in a Beckman scintillation counter.
[ترجمه گوگل]پس از تکان دادن شدید، اینها سپس در یک شمارنده سوسوزن بکمن شمارش شدند
[ترجمه ترگمان]پس از آنکه به شدت می لرزید، این بار در یکی از counter برق می زد که برق می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Free carnitine was converted to C acetyl carnitine and measured in a scintillation counter.
[ترجمه گوگل]کارنیتین آزاد به C استیل کارنیتین تبدیل شد و در یک شمارنده سوسوزن اندازه گیری شد
[ترجمه ترگمان]carnitine آزاد به C carnitine تبدیل شد و در شمارنده درخشش اندازه گیری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The radiation intensity through the motor is determined with a scintillation counter.
[ترجمه گوگل]شدت تابش از طریق موتور با یک شمارنده سوسوزن تعیین می شود
[ترجمه ترگمان]شدت تشعشع از طریق موتور با یک شمارنده درخشش تعیین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Photosynthate for seeds development in soybean pods at different pod-filling stage was studied by electron microscope autoradiography, liquid scintillation counter and physiological indexes measuring.
[ترجمه گوگل]فتوسنتات برای رشد بذر در غلاف های سویا در مراحل مختلف پر شدن غلاف توسط میکروسکوپ الکترونی اتورادیوگرافی، شمارنده سوسوزن مایع و اندازه گیری شاخص های فیزیولوژیکی مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]photosynthate برای رشد دانه ها در غلاف سویا در مرحله پر کردن دانه های مختلف توسط میکروسکوپ الکترونی autoradiography، counter scintillation مایع و شاخص های فیزیولوژیکی مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The results of quenching correction by efficiency tracing DPM are worse than by tSIE in Packard 000CA liquid scintillation counter.
[ترجمه گوگل]نتایج تصحیح خاموشی با ردیابی کارایی DPM بدتر از tSIE در شمارنده سوسوزن مایع Packard 000CA است
[ترجمه ترگمان]نتایج تصحیح quenching به وسیله کارآیی ردیابی DPM بدتر از by در ۰۰۰ scintillation مایع Packard CA است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The circuit measures both the arrival time of the scintillation counter signal and its charge magnitude, to enable off-line correction for the time walk by means of the charge magnitude.
[ترجمه گوگل]مدار هم زمان رسیدن سیگنال شمارنده سوسوزن و هم مقدار بار آن را اندازه‌گیری می‌کند تا اصلاح خارج از خط را برای پیاده‌روی زمان با استفاده از مقدار بار امکان‌پذیر کند
[ترجمه ترگمان]این مدار هر دو زمان رسیدن سیگنال با سیگنال شمارنده و شدت شارژ آن را اندازه گیری می کند تا تصحیح خط به هنگام راه رفتن به وسیله اندازه بار را فعال کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] شمارنده سوسوزنی شمارنده ای که سوزنهای آن با تابش یونیده ساز در ماده فلوئورسان تولید می شود و با لامپ نوری چند برابر کننده و مدارهای مربوط به آن آشکار و شمارش می شود. این دستگاه کاربرد بسیاری در تحقیقات پزشکی، تحقیقات هسته ای و اکتشاف سنگهای رادیو اکتیو دارد.
[نفت] شمارگر سوسوزن

انگلیسی به انگلیسی

• device used to count the number of radioactive atoms that break down in a given period of time

پیشنهاد کاربران

scintillation counter ( فیزیک )
واژه مصوب: شمارگر سوسوزن
تعریف: وسیله ای که رویدادهای یونشی ناشی از تابش های هسته ای را ازطریق نور ثانویه و تبدیل آن به نشانک ها/ سیگنال های الکتریکی شمارش می کند

بپرس