scintillation

/ˌsɪntɪˈleɪʃn̩//ˌsɪntɪˈleɪʃn̩/

معنی: جرقه، برق، درخشش، برق زنی
معانی دیگر: جرقه زنی، خرفک زنی، آییژک پرانی، اخگر، ژابیژ، (ستاره) چشمک زنی، سوسو

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or process of scintillating.

(2) تعریف: a spark, flash, or twinkle of light.
مشابه: twinkle

جمله های نمونه

1. The sensing element of a scintillation counter is a fluor, a substance capable of converting radiation energy to light energy.
[ترجمه گوگل]عنصر حسگر یک شمارنده سوسوزن یک فلور است، ماده ای که قادر به تبدیل انرژی تابش به انرژی نور است
[ترجمه ترگمان]عنصر سنجش درخشش نور یک fluor است، ماده ای که قادر به تبدیل انرژی تابشی به انرژی نور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Beta and gamma emissions can be detected by scintillation counters.
[ترجمه گوگل]انتشار بتا و گاما را می توان با شمارنده های سوسوزن تشخیص داد
[ترجمه ترگمان]انتشار بتا و گاما را می توان با counters scintillation تشخیص داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The amount of incorporated label was measured by scintillation counting.
[ترجمه گوگل]مقدار برچسب گنجانیده شده با شمارش سوسوزن اندازه گیری شد
[ترجمه ترگمان]مقدار برچسب ثبت شده توسط شمارش scintillation اندازه گیری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Using this amplifier in a liquid scintillation counting device, absolute measurements of the activity of some radionuclides have been realized.
[ترجمه گوگل]با استفاده از این تقویت کننده در دستگاه شمارش سوسوزن مایع، اندازه گیری مطلق فعالیت برخی از رادیونوکلئیدها محقق شده است
[ترجمه ترگمان]با استفاده از این تقویت کننده در روش شمارش scintillation مایع، اندازه گیری های مطلق فعالیت برخی از radionuclides ها تحقق یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Scintillation flask method for measuring radon concentration in the air.
[ترجمه گوگل]روش فلاسک سوسوزن برای اندازه گیری غلظت رادون در هوا
[ترجمه ترگمان]از روش flask برای اندازه گیری غلظت رادون در هوا استفاده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The scintillation method is adopted to monitor and measure the niton concentrations in the houses different in wall materials, interior wall coatings, floor materials and ventilation conditions.
[ترجمه گوگل]روش سوسوزن برای نظارت و اندازه‌گیری غلظت نیتون در خانه‌ها در مصالح دیوار، پوشش‌های دیوار داخلی، مصالح کف و شرایط تهویه اتخاذ شده است
[ترجمه ترگمان]روش scintillation برای نظارت و اندازه گیری غلظت های niton در خانه ها با مواد دیوار، پوشش های دیوار داخلی، مواد کف و شرایط تهویه مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The effects of different scintillation solutions and volumes on the error were found negligible.
[ترجمه گوگل]اثرات محلول ها و حجم های مختلف سوسوزن بر روی خطا ناچیز بود
[ترجمه ترگمان]اثرات of scintillation مختلف و حجم های کاری روی این خطا ناچیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The efficiency of a liquid scintillation detector may be varied by placing different optical filters between the vessel and the phototube.
[ترجمه گوگل]کارایی آشکارساز سوسوزن مایع ممکن است با قرار دادن فیلترهای نوری مختلف بین ظرف و لوله نوری تغییر کند
[ترجمه ترگمان]کارایی یابنده درخشش نور مایع ممکن است با قرار دادن فیلترهای نوری مختلف بین کشتی و the متفاوت باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Seeing is the scintillation of image caused by turbulence in the atmosphere.
[ترجمه گوگل]دیدن سوسو زدن تصویر ناشی از تلاطم در جو است
[ترجمه ترگمان]دیدن تصویر درخشش تصویر ناشی از آشفتگی در اتمسفر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Scintillation optical fiber is applied to ray imaging more and more widely.
[ترجمه گوگل]فیبر نوری سوسوزن برای تصویربرداری پرتو به طور گسترده‌تری به کار می‌رود
[ترجمه ترگمان]فیبر نوری Scintillation برای تصویربرداری از تصاویر بیشتر و بیشتر استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Density of crystal, transmissivity and scintillation characteristics have been measured.
[ترجمه گوگل]چگالی کریستال، قابلیت انتقال و ویژگی های سوسوزن اندازه گیری شده است
[ترجمه ترگمان]چگالی کریستال، transmissivity و درخشش نور مورد ارزیابی قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Hermann grid and the scintillation effect.
[ترجمه گوگل]شبکه هرمان و اثر سوسوزن
[ترجمه ترگمان]شبکه هرمان و اثر درخشش نور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Scintillation crystals have been extensively used in high energy physics, nuclear medical image and radiation detectors.
[ترجمه گوگل]کریستال های سوسوزن به طور گسترده در فیزیک انرژی بالا، تصاویر پزشکی هسته ای و آشکارسازهای تشعشع استفاده شده اند
[ترجمه ترگمان]؟ کریستال های Scintillation به طور گسترده در فیزیک انرژی بالا، تصویربرداری پزشکی هسته ای و detectors مورد استفاده قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. After vigorous shaking, these were then counted in a Beckman scintillation counter.
[ترجمه گوگل]پس از تکان دادن شدید، اینها سپس در یک شمارنده سوسوزن بکمن شمارش شدند
[ترجمه ترگمان]پس از آنکه به شدت می لرزید، این بار در یکی از counter برق می زد که برق می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جرقه (اسم)
arc, spark, sparkle, scintillation, scintilla, flake, cough

برق (اسم)
brilliance, power, sparkle, scintillation, shine, sheen, electricity, lightning, flash, glaze, glint, levin, flashover, pyrogen

درخشش (اسم)
spangle, sparkle, scintillation, shine, luminosity, luster, glitter, eclat, fulguration

برق زنی (اسم)
scintillation

تخصصی

[برق و الکترونیک] جرقه زدنی، برق زدنی - سوسوزنی 1. جرقه ای از نور ( فوتونهای نوری) که به وسیله ذره یونیده ساز یا فوتون در فسفر تولید می شود . 2. جا به جایی ظاهری سریع، نمایش هدف از موقعیت متوسط خود روی صفحه نمایش رادار . یک دلیل آ« انتقال نقطه بازتابش مؤثر روی هدف میتواند باشد. آن را سوسوزدن هدف یا برق زدن هدف نیز می نامند. 3. محو شدگی تصادفی سریع سیگنالهای رادیویی ریزموج در اثر افت و خیز ضریب شکست اتمسفر . در خطوط مخابراتی نوری نیز امکان ایجاد چنین افت و خیزهایی در اثر تلاطم هوا وجود دارد.

انگلیسی به انگلیسی

• spark, flash, gleam; production of sparks, act of giving off sparks

پیشنهاد کاربران

scintillation ( فیزیک )
واژه مصوب: سوسوزنی
تعریف: تولید نور در مادۀ فسفری براثر برخورد فوتون یا ذرۀ حامل انرژی به آن

بپرس