scintillating

/ˈsɪntɪleɪtɪŋ//ˈsɪntɪleɪtɪŋ/

معنی: جرقه زننده، بارقه دار
معانی دیگر: scintillant : جرقه زننده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: intellectually lively or brilliant.
متضاد: boring, dull
مشابه: animated, brilliant, lively, sparkling

- She missed the scintillating discussions she'd had with her friends and professors at the university.
[ترجمه گوگل] او از بحث‌های پر شوری که با دوستان و اساتیدش در دانشگاه داشت، تنگ شده بود
[ترجمه ترگمان] او بحث هایی را که با دوستان و استادان خود در دانشگاه داشت، از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. eyes scintillating with fury
چشمانی که از خشم می درخشیدند

2. her scintillating genius
نبوغ درخشان او

3. You were scintillating on TV last night.
[ترجمه بابک] او دیشب ستاره بی چون چرایی تلویزیون بود ( با اجرای درخشانی که داشت )
|
[ترجمه گوگل]دیشب داشتی تو تلویزیون میسوختی
[ترجمه ترگمان]تو دیشب به تلویزیون چشمک می زدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You can hardly expect scintillating conversation from a kid that age.
[ترجمه گوگل]شما به سختی می توانید از کودکی در آن سن انتظار گفتگوی هیجان انگیز داشته باشید
[ترجمه ترگمان]تو به سختی می تونی انتظار داشته باشی که یه مکالمه از یه بچه به این سن داشته باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. a play full of scintillating dialogue.
[ترجمه گوگل]نمایشنامه ای پر از دیالوگ های درخشان
[ترجمه ترگمان]نمایشی پر از گفتگوی scintillating
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Statistics on unemployment levels hardly make for scintillating reading.
[ترجمه گوگل]آمارهای مربوط به سطح بیکاری به سختی می تواند خوانش هیجان انگیزی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]آمار مربوط به سطح بیکاری به سختی می تواند در حال مطالعه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Rebecca was apparently at her most scintillating - brilliant talker as she has the reputation of being.
[ترجمه گوگل]ربکا ظاهراً در درخشان‌ترین سخنرانش بود، زیرا او شهرت وجود دارد
[ترجمه ترگمان]ربکا ظاهرا در حال صحبت کردن با زنی بود که در آن هنگام شهرت زیادی به خرج داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Bored female requires scintillating correspondence to warm her winter nights-Most musical tastes catered for, but no Goths or Smiths fans please.
[ترجمه گوگل]زن بی حوصله برای گرم کردن شب های زمستانی خود به مکاتبات پرشور نیاز دارد - بیشتر سلیقه های موسیقی مورد توجه قرار می گیرند، اما هیچ طرفدار گوت یا اسمیت لطفاً
[ترجمه ترگمان]از زن بی حوصله برای گرم کردن شب های زمستانی خود نیاز دارد - اغلب مزه موسیقی برآورده می شود، اما هیچ علاقه ای به طرفداران Smiths و Smiths وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But she is also a Hellenistic bacchante scintillating over the surface of a chunky silver vase.
[ترجمه گوگل]اما او همچنین یک باکانت هلنیستی است که بر روی سطح یک گلدان نقره ای درشت می چرخد
[ترجمه ترگمان]اما او نیز یک bacchante یونانی است که بر روی سطح یک گلدان بزرگ نقره بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In this aspect, scintillating glass has obvious advantages comparing with scintillating crystal.
[ترجمه گوگل]از این نظر، شیشه سوسوزن در مقایسه با کریستال سوسوزن مزایای آشکاری دارد
[ترجمه ترگمان]در این حالت، جام scintillating دارای مزایای آشکاری است که با کریستال scintillating مقایسه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Scintillating colors appear in the air.
[ترجمه گوگل]رنگ های سوزان در هوا ظاهر می شوند
[ترجمه ترگمان]رنگ های scintillating در هوا ظاهر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Correction of longitudinal energy leakage for a lead scintillating fiber sandwiched electromagnetic calorimeter was studied.
[ترجمه گوگل]تصحیح نشت انرژی طولی برای گرماسنج الکترومغناطیسی ساندویچ شده با فیبر سوسوزن مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]ضریب انتقال انرژی طولی برای a که به calorimeter electromagnetic تبدیل می شود، مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You scintillating this morning.
[ترجمه گوگل]تو امروز صبح در حال سوت زدن
[ترجمه ترگمان] امروز صبح بهم زنگ زدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Precision-cut, liberated from the leadline, the mosaic edges refract the light in scintillating, unpredictable ways.
[ترجمه گوگل]لبه های موزاییکی با برش دقیق، آزاد شده از خط سرب، نور را به روش های سوزاننده و غیرقابل پیش بینی شکست می دهند
[ترجمه ترگمان]لبه های موزاییک شده با دقت، آزاد شده از the، لبه موزاییک نور را به روش های منطقی و غیرقابل پیش بینی شکسته می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جرقه زننده (صفت)
scintillant, scintillating, sparkling

بارقه دار (صفت)
shining, scintillant, scintillating, sparkling

انگلیسی به انگلیسی

• sending forth sparks; glimmering, sparkling; lively, vivacious, animated; witty, extremely clever
conversation, humour, or a performance that is scintillating is very lively, skilful and amusing.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Sparkling; shining; brilliantly clever ✨
🔍 مترادف: Sparkling
✅ مثال: The scintillating conversation kept everyone engaged throughout the evening.
مهیج، عجیب و غریب، زبردستانه ( از روز مهارت و زبردستی )
براق
تابان
جالب
سرحال
باخال
جالب، هیجان انگیز، شوق انگیز
محرک

بپرس