• : تعریف: a curved, one-edged sword that originated in the Orient.
جمله های نمونه
1. I imagine Amin, with a big scimitar.
[ترجمه Parmis] من امین را تصور میکنم با یک شمشیر بزرگ
|
[ترجمه گوگل]من تصور می کنم امین، با یک قلاب بزرگ [ترجمه ترگمان]و آن را با یک شمشیر بزرگ تصور می کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Kruger took up a sword-sharp scimitar and held it aloft for blessing.
[ترجمه گوگل]کروگر یک ماشین شمشیر تیز برداشت و برای برکت آن را بالا نگه داشت [ترجمه ترگمان]شرکت کروگر شمشیر فولادی را برداشت و آن را بالا گرفت تا دعای خیر کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Interlocked repulsorlift thrusters provide the Scimitar with exceptional maneuverability.
[ترجمه گوگل]پیشرانه های عقب رانده در هم قفل شده، قابلیت مانور استثنایی را برای Scimitar فراهم می کند [ترجمه ترگمان]Interlocked repulsorlift thrusters the را با قابلیت مانور استثنایی فراهم می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. This means that the Dragon Scimitar is a good Slashing Weapon.
[ترجمه گوگل]این بدان معنی است که Dragon Scimitar یک اسلحه Slashing خوب است [ترجمه ترگمان]این یعنی اژدها scimitar سلاح خوبی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The Scimitar + 2 will no longer have a Rapier icon.
[ترجمه گوگل]Scimitar + 2 دیگر نماد Rapier نخواهد داشت [ترجمه ترگمان]The + ۲ دیگر یک نماد Rapier نخواهد داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Each time he nodded his fat grey head, the twin curved horns arched menacingly towards me like scimitars.
[ترجمه گوگل]هر بار که سر خاکستری چاقش را تکان میداد، شاخهای منحنی دوقلو به شکلی تهدیدآمیز بهسمت من قوس میکردند [ترجمه ترگمان]هر بار که سر خاکستری اش را به نشانه موافقت تکان می داد، دو شاخ پیچ دار به شکلی تهدید آمیز به طرف من انحنا پیدا می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Similarly, Fire Support Company had to set up their display of mortars, anti-tank missiles and Scimitar tracked recce vehicles.
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، شرکت پشتیبانی آتش مجبور شد نمایش خمپارهها، موشکهای ضد تانک و خودروهای رهگیری Scimitar را راهاندازی کند [ترجمه ترگمان]به طور مشابه، شرکت حمایت از حریق باید نمایش their، موشک های ضد تانک و scimitar نقلیه recce را راه اندازی کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Hanifaru is so small a child could walk its entire scimitar - shaped coast a ten - minute stroll.
[ترجمه گوگل]هانیفارو به قدری کوچک است که کودک میتواند کل ساحل شبیه به ماشین خود را ده دقیقه پیادهروی کند [ترجمه ترگمان](Hanifaru)آنقدر کوچک است که یک کودک می تواند کل coast scimitar را در یک قدم زدن ده دقیقه پیاده کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. His hair beard like thick and disorderly, fat face, scimitar.
[ترجمه گوگل]ریش موهایش پرپشت و نامرتب، صورت چاق، قیچی [ترجمه ترگمان]ریش انبوه و ژولیده و صورت چاق و زمخت و scimitar [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید