scientific

/ˌsaɪənˈtɪfɪk//ˌsaɪənˈtɪfɪk/

معنی: وابسته به علم، علمی، وابسته بعلم
معانی دیگر: چیستایی، فرهنجی، فنی، ماهرانه، طبق روش خاص، شگردین، طالب علم

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: scientifically (adv.)
(1) تعریف: requiring or demonstrating systematic knowledge and skills, exactness in observation and testing, and keen but dispassionate interest in the truths of nature.

- A cure for the disease will eventually be found through scientific research.
[ترجمه گوگل] درمان این بیماری در نهایت با تحقیقات علمی پیدا خواهد شد
[ترجمه ترگمان] یک درمان برای این بیماری در نهایت از طریق تحقیقات علمی یافت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- An experiment that cannot be replicated by other scientists is not considered scientific.
[ترجمه گوگل] آزمایشی که توسط دانشمندان دیگر قابل تکرار نباشد علمی تلقی نمی شود
[ترجمه ترگمان] آزمایشی که نمی توان آن را توسط دانشمندان دیگر تکرار کرد علمی در نظر گرفته نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- It takes a great deal of scientific study before a theory is said to be proven.
[ترجمه گوگل] قبل از اینکه یک نظریه ثابت شود، نیاز به مطالعه علمی زیادی است
[ترجمه ترگمان] پیش از این که یک تئوری اثبات شود، مطالعات علمی زیادی لازم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: of or pertaining to science.

- The professor is retired now, but she continues to read her scientific journals.
[ترجمه گوگل] استاد در حال حاضر بازنشسته است، اما او همچنان به خواندن مجلات علمی خود ادامه می دهد
[ترجمه ترگمان] پروفسور الان بازنشسته شده، اما اون همچنان داره journals علمی رو میخونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. scientific books
کتاب های علمی

2. scientific boxing
مشت بازی شگردین

3. scientific discoveries that mark the 19th century
کشفیات علمی که موجب سربلندی قرن نوزدهم است

4. scientific experiments in a laboratory
تجربیات علمی در آزمایشگاه

5. scientific methodology
روش شناسی علمی

6. scientific studies
پژوهشهای علمی

7. scientific terminology
واژگان علمی

8. scientific training
آموزش علمی

9. a scientific as opposed to a sentimental evaluation
یک ارزیابی علمی در مقابل یک ارزیابی عاطفی

10. a scientific gathering
یک گردهمایی علمی

11. a scientific secret which will be eventually penetrated by other countries too
یک راز علمی که بالاخره مورد کشف کشورهای دیگر هم قرار خواهد گرفت

12. a scientific study
مطالعه ی علمی

13. various scientific disciplines
زمینه های گوناگون علمی

14. a minute scientific examination
بررسی دقیق علمی

15. divergence from scientific norms
انحراف از معیارهای علمی

16. a history of scientific endeavors in the last two centuries
تاریخ تلاش های علمی در دو سده ی اخیر

17. the beginnings of scientific agriculture
اوایل کشاورزی علمی

18. to assay the scientific discoveries of the last decade
بررسی کشفیات علمی دهه ی اخیر

19. to explode a scientific theory
یک نظریه ی علمی را کاملا رد کردن

20. a man of unusual scientific and moral qualifications
مردی با شایستگی های علمی و اخلاقی فوق العاده

21. a period of great scientific output
دوران شکوفایی عظیم علمی

22. laser is a new scientific discovery
لیزر یابه ی (کشف) علمی تازه ای است.

23. such regulations will throttle scientific freedom
این گونه مقررات موجب سرکوب کردن آزادی علمی خواهد شد.

24. the falsity of his scientific theories
نادرست بودن نظریات علمی او

25. the originality of her scientific ideas
ابتکارآمیز بودن اندیشه های علمی او

26. at the juncture of three scientific fields
در مرز سه زمینه ی دانش

27. i did not understand her scientific jargon
زبان تخصصی علمی او را نفهمیدم.

28. newton was a colossus of the scientific world
نیوتن غول دنیای علم بود.

29. the earthshaking consequences of the new scientific discoveries
نتایج تکان دهنده ی کشفیات جدید علمی

30. they educate the children in all scientific branches
آنان کودکان را در کلیه ی رشته های علمی آموزش می دهند.

31. what used to be considered as scientific heresy is now scientific truth
آنچه که سابقا ارتداد علمی محسوب می شد اکنون واقعیت علمی است.

32. that university become the womb of new scientific ideas
آن دانشگاه زادگاه عقاید نوین علمی شد.

33. the government has made large disbursements for scientific research
دولت مبالغ هنگفتی صرف پژوهش های علمی کرده است.

34. to prove his point, he cited several scientific articles
او برای اثبات نکته ی خود به چندین مقاله ی علمی استناد کرد.

35. two ships stowed to the hatches with scientific gear
دو کشتی که کاملا مملو بودند از ابزار علمی

36. the nazis used children as guinea pigs in dangerous scientific experiments
نازی ها از اطفال مانند موش های آزمایشگاهی برای آزمایش های علمی خطرناک استقاده می کردند.

37. what was the cause of the arrest of the scientific spirit in the east?
علت فترت روحیه ی علمی در مشرق زمین چه بود؟

38. the ephemeral glory of a contest winner as compared with the eternal glory of scientific and literary greats
افتخار کوته زی برنده ی یک مسابقه در برابر افتخار ابدی بزرگان علم و ادب

مترادف ها

وابسته به علم (صفت)
capable, scientific

علمی (صفت)
scientific, methodical, theoretical, theoretic

وابسته بعلم (صفت)
scientific

تخصصی

[برق و الکترونیک] علمی
[ریاضیات] علمی

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to science; systematic, methodical; adhering to the principles of an exact science
scientific is used to describe things that relate to science or to a particular science.
if you do something in a scientific way, you do it systematically, using experiments or tests.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : scientize
✅️ اسم ( noun ) : science / scientist / scientism
✅️ صفت ( adjective ) : scientific / sciential
✅️ قید ( adverb ) : scientifically
science = دانش
scientific = دانشی
scientist = دانشمند
scientific method = روش دانشی
علمی
مثال: They conducted scientific experiments in the laboratory.
آن ها آزمایشات علمی را در آزمایشگاه انجام دادند.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
🔷 واژه ی مصوب: علمی / ویستاییک

🔷 منبع: انجمن بازدیسان پارسی
ویستاییک
( Vistāyic )
🟡 واژه ی برنهاده: ویستاییک ⚫
به خط لاتین: Vistāyic
⚫ این واژه از �ویستا� به معنای ( science ) و �ایک� به معنای ( ic ) برپا شده است.
روی هم رفته معنای �وابسته به ویستا، از نوع ویستا� می دهد.
...
[مشاهده متن کامل]

🟡 واژه ی رایج: علمی ❌
آک و عیب واژه ی رایج: �علم� از ریشه ی �ع ل م� به معنای دانستن است و با واژه ی �دانش� ( knowledge ) هم معنی می باشد، که با معنی واژه ی science ارتباط ندارد؛ ناهمپوشی با واژه ی بیگانه، کم توانی در اشتقاق و کاهش کاربرد نیز از آک های این واژه می باشند.
⚫ این واژه با برگیری از پیشنهاد پارسی انجمن، فرهنگستان زبان و ادب پارسی و پروفسور ملایری بدست انجمن بازدیسان پارسی برابرنهاد شده است و ساخته براساس الگوهای واژه سازی همپوش پارسی با زبان انگلیسی می باشد.
🟡 این واژه پیشانه در ترجمه ی پَرسون ( Precise ) نوشتارهای دانشیک انگلیسی به پارسی بکار رفته است. ازین رو پشتوانه ای ارزشمند و استوار دارد.
⚫ انجمن بازدیسان پارسی برای سایِن ها ( nuances ) ارزش قائل است.
🟡 جداشدگان واژه ی ویستا ( برای برابری با همتای انگلیسی )
Science: Vistā
Scienter: Vistāgar
Scientific: Vistāyic
Scientism: Vistāgerāyi
Sciential: Vistāyāl
Scientifically: Vistāyāne

scientific
دانشیک ( پسوند کهن ایرانی ) _ دانشورانه
تحصیلکرده، عالم ، دانشمند
برابر پارسی scientific، ( ( دانشیک ) ) می باشد.
پسوند یک ( ic یا ik ) در زبان پارسی یک پسوندِ کهنِ صفت ساز می باشد. مانند:نزدیک، باریک و. . .
چیزی که مربوط به علم هست نه ازمایشگر معمولا معنی میکنن کسی ک ی چیزی رو ازمایش میکند

علمی

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس