science

/ˈsaɪəns//ˈsaɪəns/

معنی: معرفت، علم، دانش
معانی دیگر: چیستا، فرهنج، فن، مهارت، شگرد، شیوه، (در اصل) دانستگی، (مخفف) christian science، جمع علوم

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: systematic observation and testing of natural phenomena in a search for general laws and conclusive evidence.
مترادف: natural science, physical science

(2) تعریف: a particular branch of this activity, such as physics or biology.

(3) تعریف: any disciplined, systematized area of study.
مترادف: discipline, study
مشابه: theory

جمله های نمونه

1. each science has its own valid methods
هر علمی روش های موثر خودش را دارا است.

2. popularized science which everyone can understand
علوم ساده شده که قابل فهم همه است

3. space science has introduced many new words
علم فضا واژه های تازه ی فراوانی را رایج کرده است.

4. the science of cooking
فن آشپزی

5. the science of physics
علم فیزیک

6. they perverted science to cause war and destruction
از علم برای ایجاد جنگ و ویرانی سو استفاده کردند.

7. writing popular science is a difficult task
نگارش مطالب علمی (به طور قابل فهم عوام) کار دشواری است.

8. demography is a science that deals with the distribution, density and income of human populations
جمعیت شناسی دانشی است که با انبوهی و گستردگی و درآمد گروه های مردم سر و کار دارد.

9. different fields of science
زمینه های گوناگون علوم

10. geology or the science of the earth's crust
زمین شناسی یا دانش پوسته ی کره ی زمین

11. myths parading as science
اسطوره هایی در نقاب علم

12. recent advances in science
پیشرفت های اخیر در علم

13. the compartmentalization of science into physics and chemestry, etc. is sometimes misleading
تقسیم بندی علم به فیزیک و شیمی و غیره گاهی گمراه کننده است.

14. the domain of science
زمینه ی دانش،قلمرو علم

15. the march of science
پیشرفت علم

16. the realm of science
قلمرو علم

17. the truths of science
حقایق علمی

18. to articulate a science program for all grades
برنامه ی آموزش علوم را برای همه ی کلاس ها تنظیم کردن

19. a doctorate in political science
دکترا در علوم سیاسی

20. a project that weds science and art
طرحی که علم و هنر را تلفیق می کند

21. the bewildering expansion of science in the last fifty years
توسعه ی گیج کننده ی علم در پنجاه سال اخیر

22. the elements of a science
اصول یک علم

23. their fantastic progerss in science
پیشرفت باور نکردنی آنها در علوم

24. this play involves more science than luck
این بازی بیشتر مستلزم مهارت است تا شانس.

25. most of the effects of science have been really quite beneficial to people
بیشتر پیامدهای علوم واقعا برای مردم سودمند بوده است.

26. she has a hunger for science
او تشنه ی علم است.

27. the elementary principles of each science
اصول آغازین هر علم

28. you can't divorce religion from science
مذهب را نمی شود از علم جدا کرد.

29. cosmic laws are the foundations of the science of physics
قوانین کیهانی پایه های علم فیزیک را تشکیل می دهند.

30. the greatest name in the history of science
بزرگترین شخصیت تاریخ علم

31. they enlisted in the argument raging between science and theology
آنان در مباحثه ای که با شور و هیجان درباره ی علوم و الهیات جریان داشت شرکت کردند.

32. in the last few decades, the growth of science has been exponential
در چند دهه ی اخیر گسترش علوم تصاعدی بوده است.

33. petrochemistry is one of the branches of the science of chemistry
پتروشیمی یکی از شاخه های علم شیمی است.

34. the men who essayed the path of natural science
مردانی که راه علوم طبیعی را پیمودند

35. an inspiring teacher was the occasion for her great achievements in science
یک معلم الهام گر سبب دستیابی های عظیم او در علوم شد.

مترادف ها

معرفت (اسم)
knowledge, awareness, learning, comprehension, wisdom, cognition, education, science, osmose, kenning

علم (اسم)
knowledge, sign, banner, flag, standard, ensign, science, symbol

دانش (اسم)
knowledge, learning, witting, letter, scholarship, wisdom, science, kenning, lore

تخصصی

[حسابداری] علم
[ریاضیات] علم، دانش

انگلیسی به انگلیسی

• system of knowledge gained by systematic research and organized into general laws; specific field of systematic knowledge; skill, proficiency
science is the study of the nature and behaviour of natural things and the knowledge that we obtain about them.
a science is a particular branch of science, for example physics or biology.
see also social science.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : scientize
✅️ اسم ( noun ) : science / scientist / scientism
✅️ صفت ( adjective ) : scientific / sciential
✅️ قید ( adverb ) : scientifically
کسایی که فقط دیسلایک میکنین انقد اگه میدونین زحمت بکشین پس بگین معنی درست چیه
علم تجربی
علوم دیگر هر کدام اسم خاص خود را دارند.
علم
مثال: Biology is the science of living organisms.
زیست شناسی علمی است که به موجودات زنده می پردازد.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
🔷 واژه ی مصوب: علم / ویستا

🔷 منبع: انجمن بازدیسان پارسی، فرهنگستان زبان و ادب
علم
( Elm )
🟡 واژه ی برنهاده: ویستا ⚫
به خط لاتین: Vistā
⚫ واژه ی رایج: علم ❌
آک و عیب واژه ی رایج: �علم� از ریشه ی �ع ل م� به معنای دانستن است و با واژه ی �دانش� ( knowledge ) هم معنی می باشد، که با معنی واژه ی science ارتباط ندارد؛ ناهمپوشی با واژه ی بیگانه، کم توانی در اشتقاق و کاهش کاربرد نیز از آک های این واژه می باشند.
...
[مشاهده متن کامل]

🟡 این واژه با برگیری از پیشنهاد پارسی انجمن، فرهنگستان زبان و ادب پارسی و پروفسور ملایری بدست انجمن بازدیسان پارسی برابرنهاد شده است و ساخته براساس الگوهای واژه سازی همپوش پارسی با زبان انگلیسی می باشد.
🟡 این واژه پیشانه در ترجمه ی پَرسون ( Precise ) نوشتارهای دانشیک انگلیسی به پارسی بکار رفته است. ازین رو پشتوانه ای ارزشمند و استوار دارد.
⚫ انجمن بازدیسان پارسی برای سایِن ها ( nuances ) ارزش قائل است.
🟡 جداشدگان واژه ی ویستا ( برای برابری با همتای انگلیسی )
Science: Vistā
Scienter: Vistāgar
Scientific: Vistāyic
Scientism: Vistāgerāyi
Sciential: Vistāyāl
Scientifically: Vistāyāne

the careful study of the structure and behaviour of the physical world, especially by watching, measuring, and doing experiments, and the development of theories to describe the results of these activities
...
[مشاهده متن کامل]

- مطالعه دقیق ساختار و رفتار دنیای فیزیکی، به ویژه از طریق تماشا، اندازه گیری و انجام آزمایش ها و توسعه نظریه هایی برای توصیف نتایج این فعالیت ها.
- بنابر تعریف این واژه معادل فارسی دقیقی برای آن وجود ندارد. با توجه به تعریف و مفهموم این واژه علم یا دانش نمیتواند معادل دقیقی برای آن باشد.
منبع :
https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/science

علم، علوم، علوم تجربی
که علوم تجربی به شاخه های زیست شناسی، زمین شناسی، شیمی و فیزیک تقسیم می شود
علوم👈🏻 Science
شیمی💊📊⚗️👈🏻Chemistry
فیزیک📊⚗️🧲🧮💡🧪👈🏻Physics
زیست شناسی🧫💊🧬🔬🥼👈🏻Biology
زمین شناسی🌋🏔️🌅⛈️🌪️👈🏻Geological
شیمی
Science
علم ( عربی )
ویستا ( فارسی )
Knowledge
دانش ( فارسی )
Information
اطلاعات ( عربی )
ازدایش ( فارسی )
Announcement
اطلاعیه ( عربی )
آگهش ( فارسی )
* Believe it or not, we can actually science these very philosophical ideas.
پس تو جایگاه فعل هم قرار می گیره و معنیش یه چیزی مثل �علمی کردن� می شه.
natural philosophy
Science:علوم، علوم تجربی
شیمی یا علوم🍂🧬🔬🔬⚗🧪🧫💉🧰

یعنی علم درباره چیزی یا به معنی علوم یا درس علوم تجربی .
هر سه تای این موارد در مواقع مختلف قابل استفاده است
علوم، علوم تجربی.
My brother is a teacher. He teachs science
بردار من معلمه. علوم ( علوم تجربی ) درس میده.
علوم و شاخه های آن مثل
زمین شناسی - زیست شناسی -
Consciousness
آگاهی و فهم هوشیاری
اسم
Conscious:هوشیار
آدم باید هوشیار باشه کاه نسوز نیست خطرناکه آتیش میگیره.
science=معرفت و علم و دانش
scienter=دانسته . عمدا
Sci
به کلمه معنی علم و دانش میده
The study of natural world
معنیش میشه علوم
جمله : Let's learn science to know, to do, to be and to live together
به معنی علوم تجربی می باشد یعنی شامل زمین شناسی، زیست شناسی، فیزیک و شیمی
تعریف:the study of natural world ( کتاب supplementary )
یعنی چیزی که درباره ی طبیعت جهان مطالعه می کنید.
The study of natural
دانش
The study of natural world : I interested in scince
مثال و توضیح دیکشنری آکسفورد المنتری لرنز سال 2018
the study of natural word
درس علوم تجربی
the study of natural world
دانش - علم - علوم
Knowledge
در پای متون علمی پیش از نام نویسندگان و پژوهشگران به همراه : یعنی گزارش، پژوهش: ( توسط فلانی )
علوم - عالمیت - عرفان - معلومات
علوم
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٠)

بپرس