schoolwork

/ˈskuːˌlwərk//ˈskuːˌlwərk/

معنی: درس مدرسه، تکلیف شبانه دانشجو
معانی دیگر: تکلیف مدرسه، تکلیف درسی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: study or practice assigned and done at school or as homework.

جمله های نمونه

1. She shows great diligence in her schoolwork.
[ترجمه گوگل]او در تکالیف مدرسه اهتمام زیادی نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]او تلاش زیادی در انجام تکالیف مدرسه اش را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You should give your schoolwork precedence.
[ترجمه گوگل]شما باید تکالیف مدرسه را در اولویت قرار دهید
[ترجمه ترگمان]تو باید schoolwork رو بهتر کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The teacher said that Alex's schoolwork was very inconsistent.
[ترجمه گوگل]معلم گفت که تکالیف مدرسه الکس بسیار متناقض است
[ترجمه ترگمان]معلم گفت که تکالیف مدرسه الکس بسیار متناقض است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Is her schoolwork up to scratch?
[ترجمه گوگل]آیا تکالیف او در مدرسه آماده است؟
[ترجمه ترگمان]درس دادن تکالیف مدرسه است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He began falling behind in his schoolwork.
[ترجمه گوگل]او شروع به عقب افتادن از تکالیف مدرسه کرد
[ترجمه ترگمان]شروع به افتادن در پشت تکالیف مدرسه اش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Children spend too much time on schoolwork, to the detriment of other activities.
[ترجمه گوگل]کودکان زمان زیادی را صرف تکالیف مدرسه می کنند که به ضرر سایر فعالیت هاست
[ترجمه ترگمان]کودکان زمان زیادی را صرف تکالیف مدرسه و به ضرر سایر فعالیت ها می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Family frictions can interfere with a child's schoolwork.
[ترجمه گوگل]اصطکاک خانوادگی می تواند در تکالیف مدرسه کودک اختلال ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]frictions خانواده می توانند با تکالیف مدرسه کودک تداخل پیدا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She knew all about my schoolwork, my hospital work etc.
[ترجمه گوگل]او همه چیز را در مورد تکالیف مدرسه، کار در بیمارستان و غیره می دانست
[ترجمه ترگمان]او همه چیز را در مورد مدرسه من می دانست، کار بیمارستان من و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She used to bully me into doing my schoolwork.
[ترجمه گوگل]او برای انجام تکالیف مدرسه مرا مورد آزار و اذیت قرار می داد
[ترجمه ترگمان]اون عادت داشت منو مجبور کنه تکالیفم رو انجام بدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Pamela was concerned that her schoolwork had deteriorated despite her hard work.
[ترجمه گوگل]پاملا نگران بود که علیرغم سخت کوشی، کار مدرسه اش بدتر شده باشد
[ترجمه ترگمان]پا ملا نگران این بود که تکالیف مدرسه اش با وجود تلاش سخت او، به شدت کم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. My mother would help me with my schoolwork.
[ترجمه گوگل]مادرم در انجام تکالیف مدرسه به من کمک می کرد
[ترجمه ترگمان]مادرم به من کمک می کرد که تکالیفم را انجام دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They were designed for business and schoolwork.
[ترجمه گوگل]آنها برای مشاغل و کارهای مدرسه طراحی شده بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها برای کار و تکالیف مدرسه طراحی شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Likewise, children are sometimes assigned schoolwork they find distasteful.
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، گاهی اوقات به کودکان تکالیف مدرسه ای محول می شود که آنها را ناپسند می دانند
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب، کودکان گاهی به تکالیف مدرسه اختصاص داده می شوند که آن را ناخوشایند می یابند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I come home, cook the dinner, check the schoolwork, politely ask everybody how their day went.
[ترجمه گوگل]من به خانه می آیم، شام را می پزم، تکالیف مدرسه را بررسی می کنم، مودبانه از همه می پرسم که روزشان چگونه گذشت
[ترجمه ترگمان]من به خانه می آیم، شام را درست می کنم، تکالیف مدرسه را بررسی می کنم و مودبانه از همه می پرسم که روز آن ها چطور پیش رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

درس مدرسه (اسم)
schoolwork

تکلیف شبانه دانشجو (اسم)
schoolwork

انگلیسی به انگلیسی

• lessons completed at home or during class, study exercises
schoolwork is the work that a child does at school or as homework.

پیشنهاد کاربران

بپرس