schoolfellow

/ˈskuːlfeloʊ//ˈskuːlfeləʊ/

معنی: کسب دانش
معانی دیگر: رجوع شود به: schoolmate، schooling : تدریس، تعلیم، تحصیل، هم مدرسه، هم شاگردی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a fellow pupil at one's school; schoolmate.

جمله های نمونه

1. Schoolfellow is a very important source for university. How to make use this source has become a very important task for the university at present.
[ترجمه گوگل]همکار مدرسه منبع بسیار مهمی برای دانشگاه است نحوه استفاده از این منبع در حال حاضر به یک وظیفه بسیار مهم برای دانشگاه تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]schoolfellow منبع بسیار مهمی برای دانشگاه است چگونگی استفاده از این منبع در حال حاضر یک کار بسیار مهم برای این دانشگاه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But, Owen, what are you about?asked his old schoolfellow.
[ترجمه گوگل]اما، اوون، تو در مورد چیست؟ از همکلاسی قدیمی اش پرسید
[ترجمه ترگمان]ولی، \"اوون\"، در مورد چی داری حرف می زنی؟ از او که از او هم یاد گرفته بود پرسید:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Her kind, compassionate visits to this old schoolfellow, sick and reduced, seemed to have quite delighted Mr Elliot.
[ترجمه گوگل]به نظر می‌رسید که ملاقات‌های مهربان و دلسوزانه او با این دانش‌آموز قدیمی، بیمار و کم‌سرعت، آقای الیوت را بسیار خوشحال کرده است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که اقای الیوت از دیدار او خوشحال و ناراحت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This paper has analyzed how to use schoolfellow for serving to their mother school from two aspects such as materials and human education.
[ترجمه گوگل]در این مقاله نحوه استفاده از دانش‌آموز برای خدمت به مدرسه مادر از دو بعد مواد و آموزش انسانی مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]این مقاله نحوه استفاده از schoolfellow را برای خدمت به مدرسه مادرشان از دو منظر از قبیل مطالب و آموزش انسانی مورد بررسی قرار داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The schoolfellow three years, add on two human of disposition comparisons to be congenial, those two arrive the same place, started the love to relate.
[ترجمه گوگل]هم مدرسه ای سه سال، اضافه کردن بر دو انسان از خلق و خوی مقایسه به همنوع، آن دو می رسند در همان مکان، شروع به عشق به ارتباط است
[ترجمه ترگمان]این دو نفر که در سه سال بیش از هم دوست بوده اند، دو نفر از comparisons را به یکدیگر اضافه می کنند، و آن دو به همان مکان می رسند و عشق را شروع می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. These days were meeting with the former days schoolfellow good friend. . .
[ترجمه گوگل]این روزها ملاقات با دوست خوب همکلاسی روزهای سابق بود
[ترجمه ترگمان]این روزها با یکی از دوستان خوب و دوست سابق، ملاقات می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The successful reason mainly lied in schoolfellow joining for passion.
[ترجمه گوگل]دلیل موفقیت آمیز عمدتاً در پیوستن هم مدرسه ای ها به خاطر اشتیاق نهفته بود
[ترجمه ترگمان]این دلیل موفق عمدتا در schoolfellow که برای شور و شوق به هم می پیوندند، دروغ می گوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The withered oak leaf in the book here recalled the friend, the schoolfellow, who was to be his friend for life.
[ترجمه گوگل]برگ پژمرده بلوط در این کتاب، دوستی را به یاد می آورد، هم مدرسه ای که قرار بود مادام العمر با او دوست شود
[ترجمه ترگمان]برگ خشک چوب بلوط در کتاب، دوست و schoolfellow که قرار بود دوست او باشد به یاد آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. More importantly, the meeting let us review time the middle school's sentiment of schoolfellow, let us even more treasure this friendship!
[ترجمه گوگل]مهمتر از آن، این جلسه اجازه دهید زمان احساس مدرسه راهنمایی را به هم مدرسه ای مرور کنیم، اجازه دهید این دوستی را حتی بیشتر در نظر بگیریم!
[ترجمه ترگمان]از همه مهم تر، این ملاقات اجازه می دهد که زمان مدرسه متوسطه را مرور کنیم، اجازه دهید حتی بیشتر به این دوستی برسیم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We used to give a lift in our carriage to this schoolfellow and author-friend of ours.
[ترجمه گوگل]ما عادت داشتیم در کالسکه خود را به این هم مدرسه ای و نویسنده-دوست خود ببریم
[ترجمه ترگمان]ما از کالسکه خودمان در کالسکه خودمان به این یکی از دوستان - و یکی از دوستان ما کمک می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. "But, Owen, what are you about?" asked his old schoolfellow. "Folks do say that you are trying to discover the unending motion. "
[ترجمه گوگل]"اما اوون، تو در مورد چیست؟" از هم مدرسه ای قدیمی اش پرسید "مردم می گویند که شما در تلاش برای کشف حرکت بی پایان هستید "
[ترجمه ترگمان]\" \" \"ولی، اون تو چی هستی؟\" \" \"یکی از دوستان قدیمی خود می گوید:\" مردم می گویند که شما سعی دارید که این حرکت بی پایان را کشف کنید \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Once sends the book in post office, met a past schoolfellow.
[ترجمه گوگل]هنگامی که کتاب را در اداره پست می فرستد، با یکی از همکلاسی های گذشته ملاقات کردم
[ترجمه ترگمان]یک بار کتاب را در اداره پست فرستاد و از یک schoolfellow گذشته آشنا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In order to meet the needs of social development, schools and graduates, schools and businesses, schoolfellow and schoolfellow, graduates and enterprises should maintain consanguineous contact.
[ترجمه گوگل]برای برآوردن نیازهای توسعه اجتماعی، مدارس و فارغ التحصیلان، مدارس و مشاغل، هم مدرسه ای ها و هم مدرسه ای ها، فارغ التحصیلان و شرکت ها باید ارتباط فامیلی خود را حفظ کنند
[ترجمه ترگمان]برای برآورده کردن نیازهای توسعه اجتماعی، مدارس و فارغ التحصیلان، مدارس و کسب و کارها، schoolfellow و schoolfellow، فارغ التحصیلان و شرکت ها باید ارتباط فامیلی حفظ کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کسب دانش (اسم)
schooling, schoolfellow

انگلیسی به انگلیسی

• schoolmate, person who attended the same school at the same time as another person

پیشنهاد کاربران

بپرس