schooled

جمله های نمونه

1. she had schooled herself in patience
به خود درس شکیبایی داده بود.

2. a dog well schooled in obedience
سگی که به او خوب فرمانبرداری یاد داده بودند

3. he was well schooled in languages
زبان ها را خوب به او آموخته بودند.

4. the girl was schooled both at home and abroad
آن دختر هم در داخل (کشور) و هم در خارج به مدرسه رفته بود.

5. an athlete who was schooled in weight control
ورزشکاری که در مهار کردن وزن خود ممارست کرده بود

انگلیسی به انگلیسی

• educated, learned; knowledgeable, well-versed
if you are schooled in something, you know a lot about it as a result of training or experience.

پیشنهاد کاربران

This old man and his son just schooled you
این پیرمرد و پسرش الان ادبت کردن
درس دادن _مغلوب کردن. . دیشب لیورپول به منچستر درس فوتبال داد!
آموزش دیده - تحصیل کرده

بپرس