schooldays

/ˈskuːldeɪz//ˈskuːldeɪz/

جمله های نمونه

1. I often reflect on my schooldays.
[ترجمه گوگل]من اغلب به روزهای مدرسه ام فکر می کنم
[ترجمه ترگمان]اغلب در مدرسه آموخته بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Some people feel nostalgia for their schooldays.
[ترجمه گوگل]برخی از افراد برای روزهای مدرسه خود حس نوستالژی دارند
[ترجمه ترگمان]بعضی از مردم برای مدرسه رفتن احساس دلتنگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This feeling was a hangover from her schooldays.
[ترجمه گوگل]این احساس خماری از دوران مدرسه او بود
[ترجمه ترگمان]این احساس از مدرسه آموخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Her schooldays had definitely not been the happiest days of her life.
[ترجمه گوگل]روزهای مدرسه او قطعاً شادترین روزهای زندگی او نبوده است
[ترجمه ترگمان]دانش اموزان مدرسه به طور حتم شادترین روزه ای زندگیش نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I have never subscribed to the view that schooldays are the happiest days of your life.
[ترجمه گوگل]من هرگز با این دیدگاه موافق نبودم که روزهای مدرسه شادترین روزهای زندگی شما هستند
[ترجمه ترگمان]من هیچ وقت با این نظر موافق نیستم که مدرسه schooldays شادترین روزه ای زندگی شماست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. My own schooldays prejudiced me against all formal education.
[ترجمه گوگل]دوران مدرسه خودم نسبت به تمام آموزش های رسمی تعصب داشت
[ترجمه ترگمان]مدرسه آموخته بودم که در برابر همه تعلیمات رسمی از من دفاع کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His schooldays were a torment.
[ترجمه گوگل]دوران مدرسه اش عذاب بود
[ترجمه ترگمان]مدرسه ای که در مدرسه آموخته بود عذاب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A few years ago Tom Brown's Schooldays was serialised on television.
[ترجمه گوگل]چند سال پیش سریال روزهای مدرسه تام براون در تلویزیون پخش شد
[ترجمه ترگمان]چند سال پیش خانه تام براون در تلویزیون پخش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She hadn't seen Laura since her schooldays.
[ترجمه گوگل]او از دوران مدرسه لورا را ندیده بود
[ترجمه ترگمان]از وقتی که از مدرسه آموخته بود لورا را ندیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. That song threw my mind back to my schooldays.
[ترجمه گوگل]آن آهنگ ذهنم را به دوران مدرسه ام برگرداند
[ترجمه ترگمان]این آهنگ ذهنم را به مدرسه آموخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. My interest in stamp collecting dated from my schooldays.
[ترجمه گوگل]علاقه من به جمع آوری تمبر به دوران مدرسه من برمی گردد
[ترجمه ترگمان]علاقه من به تمبر جمع شدن از مدرسه آموخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Hollinger was a no-hoper from his early schooldays.
[ترجمه گوگل]هولینگر از همان روزهای ابتدایی تحصیلش یک آدم بیکار بود
[ترجمه ترگمان]از مدرسه آموخته بود که از مدرسه آموخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The friendships formed in her schooldays proved to be the most enduring.
[ترجمه گوگل]دوستی هایی که در دوران مدرسه او شکل گرفت ثابت شد که پایدارترین دوستی ها بود
[ترجمه ترگمان]دوستی که در مدرسه آموخته بود، بسیار بادوام بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Some children spent their entire schooldays in unrelieved misery.
[ترجمه گوگل]برخی از کودکان تمام روزهای مدرسه خود را در بدبختی بی‌رحمانه سپری کردند
[ترجمه ترگمان]بعضی از بچه ها از دوران مدرسه مدرسه گذشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• period of time that one learns in school, period of time during which one attends school
your schooldays are the period of your life when you are at school.

پیشنهاد کاربران

بپرس