scholarly

/ˈskɑːlərli//ˈskɒləli/

معنی: فاضل، دانشمندانه
معانی دیگر: وابسته به دانشمندی، عالمانه، محققانه، حکیمانه، فاضلانه، دانشور، پرسواد، پژوهشگر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: scholarliness (n.)
• : تعریف: of or appropriate to a scholar.
مترادف: academic, erudite, learned, lettered
متضاد: unscholarly
مشابه: bookish, educated, highbrow, intellectual, literate, scholastic, studious, well-versed

- His parents were entrepreneurs, but he enjoyed more scholarly pursuits.
[ترجمه گوگل] والدین او کارآفرین بودند، اما او بیشتر از فعالیت های علمی لذت می برد
[ترجمه ترگمان] پدر و مادرش کارآفرین بودند، اما از کاره ای پژوهشی بیشتری برخوردار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a scholarly article about ferdowsi
یک مقاله ی حکیمانه درباره ی فردوسی

2. a scholarly speech
نطق دانشمندانه

3. his father was a scholarly man
پدر او مرد دانشمندی بود.

4. He was an intellectual, scholarly man.
[ترجمه گوگل]او مردی روشنفکر و عالم بود
[ترجمه ترگمان]او یک دانشمند روشنفکر و دانشمند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The scholarly monographs were published as pamphlet.
[ترجمه گوگل]تک نگاری های علمی به صورت جزوه منتشر شد
[ترجمه ترگمان]monographs علمی به عنوان جزوه منتشر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There was an explosion of scholarly interest in her poetry.
[ترجمه گوگل]انفجاری از علاقه علمی به شعر او رخ داد
[ترجمه ترگمان]انفجاری از علاقه علمی به شعر او وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She was a scholarly woman who had specialized in Italian literature at university.
[ترجمه گوگل]او زنی دانشمند بود که در دانشگاه در ادبیات ایتالیایی تخصص داشت
[ترجمه ترگمان]او زنی فاضل بود که در رشته ادبیات ایتالیایی در دانشگاه تخصص داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. My object was to publish a scholarly work on Peter Mourne.
[ترجمه گوگل]هدف من انتشار یک اثر علمی درباره پیتر مورن بود
[ترجمه ترگمان]هدف من انتشار یک اثر علمی درباره پیتر Mourne بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Overall this book is a well produced scholarly account of the physics of polymer solutions.
[ترجمه گوگل]به طور کلی این کتاب یک گزارش علمی خوب از فیزیک محلول های پلیمری است
[ترجمه ترگمان]در کل این کتاب یک حساب علمی تولید شده از فیزیک راه حل های پلی مر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A scholarly opinion can make or break a picture, as in the case of a Saraceni which we sold in 198
[ترجمه گوگل]یک نظر علمی می تواند یک تصویر را بسازد یا آن را خراب کند، مانند مورد ساراسینی که در سال 198 فروختیم
[ترجمه ترگمان]یک نظر علمی می تواند یک تصویر را تجزیه و یا تجزیه کند، مانند in که در ۱۹۸ به فروش می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Sir Ian provides an eminently readable and always scholarly account of these very diverse matters.
[ترجمه گوگل]سر ایان گزارشی بسیار خواندنی و همیشه علمی از این موضوعات بسیار متنوع ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]سرایان، این موضوعات بسیار متنوع را به طور برجسته ای قابل خواندن و همواره علمی ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In 1154-5 Andrew returned to his scholarly work in Paris.
[ترجمه گوگل]در 1154-55 اندرو به کار علمی خود در پاریس بازگشت
[ترجمه ترگمان]در ۱۱۵۴ - ۵ اندرو به کار تحقیقاتی خود در پاریس بازگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Scholarly cataloguers colour-photographed and explored every detail.
[ترجمه گوگل]فهرست‌نویس‌های علمی هر جزئیات را به صورت رنگی عکاسی کرده و کاوش کردند
[ترجمه ترگمان]از رنگ های photographed cataloguers استفاده کنید و تمام جزئیات آن را بررسی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Ironically, Vivian herself becomes the object of scholarly study.
[ترجمه گوگل]از قضا، ویویان خود موضوع مطالعه علمی می شود
[ترجمه ترگمان]از قضا، ویویان خودش به موضوع مطالعه علمی مبدل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Yet the scholarly energy which reinvigorated abstract concepts of political function was identical with that which satirized them.
[ترجمه گوگل]با این حال، انرژی علمی که مفاهیم انتزاعی کارکرد سیاسی را احیا می کرد، با آن چیزی که آنها را طنز می کرد، یکسان بود
[ترجمه ترگمان]با این وجود، انرژی علمی که به مفاهیم انتزاعی عملکرد سیاسی می بخشد با آنچه آن ها را مورد هجو قرار داد، یک سان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فاضل (صفت)
accomplished, learned, scholarly, lettered, exceeding, redundant, separative

دانشمندانه (صفت)
scholarly, erudite

انگلیسی به انگلیسی

• learned, educated; intellectual, academic
a scholarly piece of writing or a scholarly discussion is serious and careful and is usually written by an academic at a university.
a scholarly person spends a lot of time studying and knows a lot about academic subjects.

پیشنهاد کاربران

اموزنده
پژوهشی در اولویت اول
علمی در اولویت بعدی
Scholarly contribution یعنی مقاله پژوهشی را در سمیناری ارائه دادن، در مجله ای به چاپ رساندن
علمی
scholarly work
اثر پژوهشی
● پژوهشی، علمی
A scholarly article/journal
● فاضل, خردمند
She is more scholarly than her sister.
● دانش پژوه
A young scholarly man
می تواند به معنای - علمی - نیز ترجمه شود.
ممنون از توجه نظرتان❤️🙏🏻
Scholarly book: کتاب علمی
فرهیخته
پژوهشی
آکادمیک
دانشگاهی

scholarly
کاربرد گرامری؛ صفت
معناها
یک، دانش اندوز یا دانش اندوخته؛ که زمان بسیاری به یاد گرفتن و تحصیل کردن موضوعی گذرانده است یا می گذراند و پیرامونش بسیار می داند
دو، دانش اندوزشی؛ هامبسته یا مرتبط با تحصیل جدی و آکادمیکِ موضوعی در جایی چون دانشگاه یا آکادمی

the condition with awareness
در فارسی به امور حکیمانه اشاره دارد
کلمه حکیمانه بر اساس قواعد ساختمان واژه در زبان فارسی از حکیم انه ساخته شده است که صفتی نسبی میباشد
خرخون
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس