schizo


(عامیانه) رجوع شود به: schizophrenic، پیشوند:، شکاف، رخ [schizocarp]، شخص مبتلا به بیماری جنون جوانی

بررسی کلمه

پیشوند ( prefix )
• : تعریف: split; fission.

- schizophrenia
[ترجمه گوگل] جنون جوانی
[ترجمه ترگمان] اسکیزوفرنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He turns into a real schizo when he's had too much to drink.
[ترجمه گوگل]وقتی بیش از حد نوشیدنی می خورد، تبدیل به یک اسکیزوی واقعی می شود
[ترجمه ترگمان]وقتی زیادی مشروب می خورد، تبدیل به یک schizo واقعی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Mary is afraid that her husband is turning schizo.
[ترجمه گوگل]مری می ترسد که شوهرش دچار اسکیزو شود
[ترجمه ترگمان]مری می ترسد که شوهرش برگردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Sylvester Stallone as Barney Ross aka The Schizo, a veteran Expendable and leader of the team.
[ترجمه گوگل]سیلوستر استالونه در نقش بارنی راس با نام مستعار The Schizo، کهنه کار و رهبر تیم
[ترجمه ترگمان]سیلور سیلور، معروف به بارنی راس معروف، Expendable کهنه کار و رهبر تیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Objective : To compare the social function in schizo phrenic patients treated with risperidone or clozapine.
[ترجمه گوگل]هدف: مقایسه عملکرد اجتماعی در بیماران اسکیزوفرنیک تحت درمان با ریسپریدون یا کلوزاپین
[ترجمه ترگمان]هدف: مقایسه عملکرد اجتماعی در schizo phrenic که با risperidone یا clozapine درمان می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Method:64 schizo phrenic patients were rated their psychotic symptoms and cognitive functions during their hospitalization and after years.
[ترجمه گوگل]روش: 64 بیمار اسکیزوفرنیک علائم روان پریشی و عملکردهای شناختی خود را در طول بستری و سال ها بعد ارزیابی کردند
[ترجمه ترگمان]روش: ۶۴ schizo phrenic بیمار در طول بستری شدن و پس از گذشت سال ها، علایم روانی و کارکرده ای شناختی خود را در نظر گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But I was a little schizo about it, because I could feel that there were things shaping up at REF-Tirol that the Folks Back Home would need to know about, too.
[ترجمه گوگل]اما من کمی در مورد آن فکر می کردم، زیرا می توانستم احساس کنم چیزهایی در REF-Tirol در حال شکل گیری است که مردم بازگشته به خانه نیز باید در مورد آنها بدانند
[ترجمه ترگمان]اما من کمی نگران آن بودم، چون می توانستم احساس کنم که چیزهایی وجود دارند که در REF - Tirol شکل گرفته اند و اینکه مردم وطن باید در مورد آن بدانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who suffers from schizophrenia (slang); cup of coffee prepared with half caffeinated coffee and half decaffeinated coffee (slang)
split, divided

پیشنهاد کاربران

معنای حقیقی: پیشوند بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی / بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی
مثال ها =>
Harry is a schizo. I hope he gets better.
I saw a schizo - psycho in mental patients camp.
معنای کوچه بازاری/اصطلاحات: روانی، احمق، کله خر
مثال ها=>
What are you doing dumb schizo!?

بپرس