scheduled

/ˈskedʒ.əld//ˈskedʒ.əld/

جمله های نمونه

1. leyla has scheduled a meeting for next monday
لیلا برای دوشنبه ی دیگر جلسه تعیین کرده است.

2. other parleys are scheduled for wednesday and friday
مذاکرات دیگری برای چهارشنبه و جمعه برنامه ریزی شده است.

3. the repairs are scheduled to take six months
طبق برنامه تعمیرات شش ماه طول خواهد کشید.

4. the train is scheduled to stop in ghom
طبق برنامه ترن در قم توقف خواهد کرد.

5. the baptist revival is scheduled for tomorrow
گردهمایی مذهبی باپتیست ها فردا برگزار خواهد شد.

6. All scheduled airline services will be affected by the strike.
[ترجمه گوگل]تمام خدمات خطوط هوایی برنامه ریزی شده تحت تأثیر این اعتصاب قرار خواهند گرفت
[ترجمه ترگمان]تمام خدمات خطوط هوایی برنامه ریزی شده نیز تحت تاثیر این اعتصاب قرار خواهند گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They are scheduled for arraignment October 5th.
[ترجمه گوگل]آنها قرار است در 5 اکتبر محاکمه شوند
[ترجمه ترگمان]قرار است روز پنجم اکتبر به دادگاه احضار شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The book is scheduled for publication in the autumn.
[ترجمه گوگل]این کتاب برای انتشار در پاییز برنامه ریزی شده است
[ترجمه ترگمان]این کتاب قرار است در پاییز منتشر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Three runs of trains were scheduled last year.
[ترجمه گوگل]سه حرکت قطار در سال گذشته برنامه ریزی شده بود
[ترجمه ترگمان]سه دور قطار در سال گذشته برنامه ریزی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The meeting has been scheduled for tomorrow afternoon.
[ترجمه گوگل]این دیدار قرار است بعدازظهر فردا برگزار شود
[ترجمه ترگمان]جلسه برای فردا بعد از ظهر برنامه ریزی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The buses don't come as scheduled.
[ترجمه گوگل]اتوبوس ها طبق برنامه نمی آیند
[ترجمه ترگمان]اتوبوس ها آنطور که برنامه ریزی شده اند نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He is scheduled to deliver the keynote address at an awards ceremony.
[ترجمه گوگل]او قرار است سخنرانی اصلی را در مراسم اهدای جوایز ایراد کند
[ترجمه ترگمان]قرار است او سخنرانی اصلی را در مراسم اعطای جوایز برگزار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We'll be stopping here for longer than scheduled.
[ترجمه گوگل]ما بیش از زمان مقرر در اینجا توقف خواهیم کرد
[ترجمه ترگمان]ما بیشتر از هر وقت دیگه اینجا توقف می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The substance has been scheduled as a poison.
[ترجمه گوگل]این ماده به عنوان سم برنامه ریزی شده است
[ترجمه ترگمان]این ماده به عنوان یک زهر برنامه ریزی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Embarkation was scheduled for just after 4 pm.
[ترجمه گوگل]قرار بود ساعت بعدازظهر سوار شدن به کشتی انجام شود
[ترجمه ترگمان]این برنامه قرار بود درست بعد از ۴ بعد از ظهر به پایان برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. A presidential election was scheduled for last December.
[ترجمه گوگل]انتخابات ریاست جمهوری برای دسامبر گذشته برنامه ریزی شده بود
[ترجمه ترگمان]انتخابات ریاست جمهوری قرار است دسامبر گذشته برگزار شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Hawk's visit was scheduled to link in with the meeting in Harare.
[ترجمه گوگل]قرار بود دیدار هاک با نشست هراره مرتبط باشد
[ترجمه ترگمان]دیدار \"هاک\" قرار بود با این نشست در حراره ارتباط برقرار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The hospital is scheduled to open March
[ترجمه گوگل]این بیمارستان قرار است در ماه مارس افتتاح شود
[ترجمه ترگمان]قرار است این بیمارستان در ماه مارس افتتاح شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• planned, set for a certain time or date
a scheduled flight or aircraft is part of a regular service, not specially chartered by an individual person or group.

پیشنهاد کاربران

مقرر
طراحی شده
planned
تعیین شده
برنامه فشرده
برنامه ریزی شده

بپرس