schadenfreude


(آلمانی) خوشحالی از بد حالی دیگران

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (often cap.) pleasure derived from the misfortune of others.

- When a professor is denied tenure, the other faculty respond with a mix of sympathy and schadenfreude.
[ترجمه گوگل] هنگامی که استادی از تصدی مسئولیت محروم می شود، هیئت علمی دیگر با آمیزه ای از همدردی و فریبکاری پاسخ می دهد
[ترجمه ترگمان] هنگامی که یک استاد حق تصدی او را انکار می کند، دیگر اعضای هیات علمی با ترکیبی از همدلی و schadenfreude واکنش نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. I couldn't resist a touch of Schadenfreude when he was defeated so heavily in the election.
[ترجمه گوگل]من نمی‌توانستم در مقابل لمس شادن فرود مقاومت کنم، زمانی که او به شدت در انتخابات شکست خورد
[ترجمه ترگمان]وقتی در انتخابات شکست خورد نمی توانستم مقاومت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But that schadenfreude doesn't last long.
[ترجمه گوگل]اما آن schadenfreude زیاد دوام نمی آورد
[ترجمه ترگمان]اما شادنفروید طولانی دوام نخواهد آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He's right about the schadenfreude, and it was fun to hear him say the word.
[ترجمه گوگل]او در مورد schadenfreude درست می گوید، و شنیدن این کلمه از او لذت بخش بود
[ترجمه ترگمان]او در مورد شادنفروید حق با او بود و از شنیدن کلمه او لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. China will enjoy the Schadenfreude of watching Mr Obama's struggle with a recalcitrant democracy.
[ترجمه گوگل]چین از تماشای مبارزه آقای اوباما با یک دموکراسی سرکش لذت خواهد برد
[ترجمه ترگمان]چین از تماشای مبارزه آقای اوباما با یک دموکراسی متمرد لذت خواهد برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I guess "America's Funniest Moments of Schadenfreude" just didn't have the same ring to it.
[ترجمه گوگل]حدس می‌زنم «خنده‌دارترین لحظه‌های شادن فروید آمریکا» همان حلقه را نداشت
[ترجمه ترگمان]من حدس می زنم که \"چند لحظه\" آمریکا \" دقیقا همان حلقه را نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As the suffering increased, a certain inevitable Schadenfreude set in.
[ترجمه گوگل]با افزایش رنج، شادن فروید اجتناب ناپذیری شروع شد
[ترجمه ترگمان]همین که درد و رنج افزایش یافت، Schadenfreude اجتناب ناپذیر در آن به راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The U. S. State Department has no comment but officials privately confess to a certain "schadenfreude" at Chinese difficulties.
[ترجمه گوگل]وزارت امور خارجه ایالات متحده هیچ اظهار نظری نکرده است، اما مقامات به طور خصوصی به "شادفروید" خاصی در مشکلات چین اعتراف می کنند
[ترجمه ترگمان]U اس وزارت امور خارجه نظری ندارد، اما مقامات به طور خصوصی به \"schadenfreude\" در مشکلات چینی اعتراف می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The world's least sympathetic mountaineer is forced to continue his schadenfreude from beyond the grave.
[ترجمه گوگل]کم دلسوزترین کوهنورد جهان مجبور می شود از آن سوی قبر به غرور خود ادامه دهد
[ترجمه ترگمان]حداقل یک کوهنورد دلسوز مجبور به ادامه زندگی خود از پشت قبر خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. That is one of at least three flies in the Schadenfreude.
[ترجمه گوگل]این یکی از حداقل سه مگس در Schadenfreude است
[ترجمه ترگمان]این یکی از سه مگس در the است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The recent tabloid sting involving the Duchess of York has elicited plenty of schadenfreude in the British press.
[ترجمه گوگل]نیش اخیر تابلیید که دوشس یورک را درگیر کرده بود، سرزنش فراوانی را در مطبوعات بریتانیا برانگیخته است
[ترجمه ترگمان]این مقاله که اخیرا منتشر شده است، حاکی از آن است که \"دوشس یورک\" شایعات زیادی را در مطبوعات بریتانیا به چاپ رسانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Europeans and many Asians love to see the Yanks humbled, and the sight of America's banking giants going hat in hand to Abu Dhabi, Singapore and China is too much Schadenfreude to pass up.
[ترجمه گوگل]اروپایی‌ها و بسیاری از آسیایی‌ها دوست دارند که یانک‌ها را متواضع ببینند، و دیدن غول‌های بانکی آمریکا که کلاه به دست به ابوظبی، سنگاپور و چین می‌روند، بسیار غم‌انگیز است که نمی‌توان از آن گذشت
[ترجمه ترگمان]اروپایی ها و بسیاری از ورزش کاران آسیای میانه دوست دارند the را خوار ببینند، و دیدن غول های بانکداری آمریکا که به ابوظبی، سنگاپور و چین سفر می کنند بسیار دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But this week's hammer - blow will unleash waves of Schadenfreude.
[ترجمه گوگل]اما ضربه چکش این هفته امواجی از Schadenfreude را آزاد خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]اما این ضربه پتک، امواج of رو آزاد میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• pleasure derived from seeing others in suffering or in trouble

پیشنهاد کاربران

دشمن شادی ، دشمن کامی ، شادن فرویده
احساسی از لحظ اجتماعی منفور ، موردی روا ، با رویدادی ویژه درسالهلی اخیر برجسنگی ویژه ای یافت
Fruide
خشنودی است ، خندیدن به زمین خوردن کسی نیست ، خاستگاه این واژه دشمنی است ، مرکز پاداش را فعال میکند
احساس شادمانی ناشی از درد کشیدن دیگران.
مثلا وقتی فردی اشتباها روی زمین سر می خورد و بقیه بهش می خندند. یا مثلا وقتی طرفداران یک نامزد در انتخابات به خاطر اتفاق بدی که رقیب براش پیش اومده، احساس خوشحالی میکنند. ترول کردن در شبکه های اجتماعی هم نوعی شادن فرویده میتونه باشه.
شادی رذیلانه
Contradictory emotion احساس ضد و نقیض
دشمن شاد
/ˈʃɑː. dənˌfrɔɪ. də/
a feeling of pleasure or satisfaction when something bad happens to someone else
احساس لذت یا رضایت زمانی که اتفاق بدی برای شخص دیگری می افتد
“I know it’s wrong, but I can’t help feeling a little schadenfreude when I see my ex’s new partner is not as attractive as I am. ”
...
[مشاهده متن کامل]

“The politician’s downfall was met with schadenfreude by his opponents. ”
“I felt a twinge of schadenfreude when my colleague’s presentation went awry, but then I quickly reminded myself that it could have happened to me too. ”
“The internet is full of schadenfreude, with people sharing videos of others’ misfortunes for entertainment. ”

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/schadenfreude?q=Schadenfreude
بی ــ هیچ ـــ شکی بهترین ترجمه رو سعیده نوشته: شـماتـت.
دیگه دارم مطمئن می شم به آمار \ - اینجا نمی شه چندان اعتماد کرد! — آخه وقتی معادل به این خوبی داره یه کلمه، چه اصراری به خلق واژه هست — خیلی دوست دارم /لطفاً/ حداقل یکی از دوستانی که رأی منفی دادن به خانم سعیده یه توضیحی بدن منطق رأی شون چی بوده، شاید من اشتباه می گم!
...
[مشاهده متن کامل]

دگر غم شادی/شماتت.
لذت بردن از بدبختی، شکست و غم دیگران چه به صورت مشاهده یا شنیدن.
لذت بردن از ناراحتی بقیه
شماتت
دیگری غم شادی.
دیگری غم شاد = کسی که از غمِ دیگران می شادَد.
دگرغم شادی
شادی رذیلانه ای که ریشه در دیدن یا فهمیدن رنج دیگری یا دیگران دارد.
خنک شدن دل ( ناشی از حادثه بد برای دیگران )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس