sceptically

جمله های نمونه

1. The announcement was greeted sceptically by the press.
[ترجمه گوگل]این اطلاعیه با بدبینی مطبوعاتی مواجه شد
[ترجمه ترگمان]این خبر توسط مطبوعات مورد استقبال قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Behind her back, Mitch looked sceptically at his editor and Richie grinned, his gaze on Maggie's retreating figure.
[ترجمه گوگل]میچ پشت سرش با بدبینی به سردبیرش نگاه کرد و ریچی پوزخندی زد و نگاهش به چهره عقب نشینی مگی بود
[ترجمه ترگمان]پشت سر او، میچ با شک و تردید به سردبیر و Richie نگاه کرد و نگاه خیره اش روی صورت بازگشت مگی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Bloomsbury House reacted sceptically with a half-hearted inquiry as to the Home Office attitude to refugee medical students.
[ترجمه گوگل]خانه بلومزبری با شک و تردید نسبت به نگرش وزارت کشور به دانشجویان پزشکی پناهنده واکنش نشان داد
[ترجمه ترگمان]کاخ Bloomsbury با تحقیقات half در مورد نگرش وزارت کشور نسبت به دانشجویان پزشکی پناهندگان، واکنش نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It has been rhetorically espoused by politicians and sceptically analysed by academics.
[ترجمه گوگل]سیاستمداران به صورت لفاظی از آن حمایت کرده و دانشگاهیان با شک و تردید تحلیل کرده اند
[ترجمه ترگمان]توسط سیاستمداران حمایت شده است و توسط دانشگاهیان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. "What's your point?" demanded the old man sceptically.
[ترجمه گوگل]"منظورت چیه؟" پیرمرد با بدبینی خواست
[ترجمه ترگمان]منظورت چیه؟ مرد پیر با شک و تردید پرسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This is why he could paint so sceptically with such certitude.
[ترجمه گوگل]به همین دلیل بود که او می‌توانست با این اطمینان با شک و تردید نقاشی کند
[ترجمه ترگمان]به همین خاطره که با چنین اطمینانی این همه شک و تردید را نقاشی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He looked at her sceptically.
[ترجمه گوگل]با بدبینی به او نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]با شک و تردید به او نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. As a working theory this is impregnable, whether considered sceptically or superstitiously.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک تئوری کار، این غیرقابل تسخیر است، چه با شک و چه خرافاتی در نظر گرفته شود
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک نظریه کار، این غیرقابل تسخیر است، چه به عنوان sceptically و یا superstitiously درنظر گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Then when fighting did erupt, he took us half seriously, half sceptically.
[ترجمه گوگل]سپس وقتی درگیری شروع شد، او ما را نیمی جدی و نیمی بدگمان کرد
[ترجمه ترگمان]بعد، وقتی مبارزه erupt، ما را نیمه جدی و نیمه با شک گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He chewed the stem of his pipe and eyed her sceptically.
[ترجمه گوگل]ساقه پیپش را جوید و با بدبینی به او نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]او ساقه پیپش را جوید و با شک و تردید به او نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• doubtfully, hesitantly

پیشنهاد کاربران

( با شک )
مثال: I looked at him sceptically, sure he was exaggerating
ترجمه: با شک ( تردید ) بهش نگاه کردم چون مطمئن بودم داره اغراق میکنه