sceptical

/ˈskeptɪkl̩//ˈskeptɪkl̩/

معنی: دیر باور
معانی دیگر: شکاک، کم باور، ایراد گیر، منکر رسیدن بعلم یقین

جمله های نمونه

1. They remained openly sceptical about her promises of improvement.
[ترجمه گوگل]آنها آشکارا در مورد وعده های او برای بهبود شک داشتند
[ترجمه ترگمان]آن ها آشکارا نسبت به وعده های بهبود او بدبین بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They should be sceptical of exaggerated claims for what such courses can achieve.
[ترجمه گوگل]آنها باید نسبت به ادعاهای اغراق آمیز درباره آنچه که چنین دوره هایی می توانند به دست آورند، شک داشته باشند
[ترجمه ترگمان]آن ها باید نسبت به ادعاهای گزافه گویی درباره آنچه که چنین دوره هایی می توانند به آن دست یابند، تردید دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Other archaeologists are sceptical about his findings.
[ترجمه گوگل]سایر باستان شناسان در مورد یافته های او تردید دارند
[ترجمه ترگمان]باستان شناسان دیگر در مورد یافته های او تردید دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I'm extremely sceptical about what I read in the press.
[ترجمه گوگل]من به شدت در مورد آنچه در مطبوعات می خوانم شک دارم
[ترجمه ترگمان]به آنچه در مطبوعات خوانده ام، شدیدا شک دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Many were sceptical as to whether the plan would succeed.
[ترجمه گوگل]بسیاری در مورد موفقیت این طرح تردید داشتند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن ها تردید داشتند که آیا این برنامه موفق خواهد شد یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He is very sceptical about the value of rote learning.
[ترجمه گوگل]او در مورد ارزش یادگیری غیرمستقیم بسیار بدبین است
[ترجمه ترگمان]او در مورد ارزش یادگیری rote بسیار بدبین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I'm rather sceptical about their professed sympathy for the poor.
[ترجمه گوگل]من نسبت به ابراز همدردی آنها با فقرا تردید دارم
[ترجمه ترگمان]من نسبت به ابراز همدردی آن ها نسبت به فقرا بدبین هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The experi-ence has left him sceptical about efforts at conciliation.
[ترجمه گوگل]این تجربه او را در مورد تلاش برای مصالحه بدبین کرده است
[ترجمه ترگمان]شرکت experi (ence)او را در مورد تلاش ها در سازش، شکاک کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The public remain sceptical of these claims.
[ترجمه گوگل]مردم همچنان نسبت به این ادعاها تردید دارند
[ترجمه ترگمان]مردم نسبت به این ادعاها بدبین هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His eyes held a sceptical gleam.
[ترجمه گوگل]چشمانش برق شکاکانه ای داشت
[ترجمه ترگمان]چشمانش بارقه ای از بی اعتمادی را در چشمانش نگه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Environmental groups are sceptical of the government's claims.
[ترجمه گوگل]گروه های محیط زیست نسبت به ادعاهای دولت تردید دارند
[ترجمه ترگمان]گروه های زیست محیطی در مورد ادعاهای دولت تردید دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He is highly sceptical of the reforms.
[ترجمه گوگل]او به شدت به اصلاحات بدبین است
[ترجمه ترگمان]او نسبت به اصلاحات بسیار بدبین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. 'You can trust me,' he said. Jane looked sceptical.
[ترجمه گوگل]او گفت: "شما می توانید به من اعتماد کنید " جین بدبین به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]گفت: می تونی به من اعتماد کنی جین مشکوک به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Many experts remain sceptical about/of his claims.
[ترجمه گوگل]بسیاری از کارشناسان در مورد/در مورد ادعاهای او تردید دارند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از متخصصان در مورد ادعاهای او تردید دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. My assurances don't satisfy him: he's still sceptical.
[ترجمه گوگل]اطمینان من او را راضی نمی کند: او هنوز شک دارد
[ترجمه ترگمان]اطمینان من او را راضی نمی کند؛ هنوز هم شک دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دیر باور (صفت)
incredulous, unbelieving, sceptical, skeptical

انگلیسی به انگلیسی

• doubtful, hesitant
if you are sceptical about something, you have doubts about it.

پیشنهاد کاربران

مردد، دودل
تردید داشتن
مثال؛
Pan Am was sceptical of the 747’s projected cruising speed
پن ام نسبت به سرعت کروز تخمین زده شده ۷۴۷ تردید داشت
skeptical about/of something
مشکوک به صحت چیزی ( صفت است )
مشکوک به صحت چیزی
ــ شکاک
ــ بدبین
ــ دیرباور
مردد , شکاک
# Many experts remain sceptical about his claims
# I'm a bit sceptical about his chances of success
# I've always been sceptical about alternative therapies
adj
US: skeptical
⭐⭐⭐
Definition:
1 ) not easily convinced; having doubts or reservations.
2 ) doubting that something is true or useful
💠 Many experts remain sceptical about/of his claims.
...
[مشاهده متن کامل]

💠 At the start of the film I was a bit sceptical
SYN:
dubious - doubtful
مشکوک

شکاک! مشکوک چیز دیگس
دیر باور، محتاط و مشکوک ،
Not easily convinced

شکاک
تردیدآمیز
مشکوک
شک و شبهه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس