روایح. [ رَ ی ِ ] ( ع اِ ) صورتی است از روائح بمعنی بویهای خوش یا ناخوش :
روایح کرمت با ستیزه رویی طبع
خواص نیشکر آرد مزاج کسنی را.
انوری.
و در این حالت روان فردوسی که به رایحه ای از روایح فردوس مخصوص باد. . . ( جهانگشای جوینی ) .
... [مشاهده متن کامل]
اگرم چو عود سوزی تن من فدای جانت
که خوش است عیش مردم به روایح عبیرم.
سعدی.
و رجوع به روائح و رائحة شود.
روایح کرمت با ستیزه رویی طبع
خواص نیشکر آرد مزاج کسنی را.
انوری.
و در این حالت روان فردوسی که به رایحه ای از روایح فردوس مخصوص باد. . . ( جهانگشای جوینی ) .
... [مشاهده متن کامل]
اگرم چو عود سوزی تن من فدای جانت
که خوش است عیش مردم به روایح عبیرم.
سعدی.
و رجوع به روائح و رائحة شود.
رایحه
بو، عطر