scentless

/ˈsentləs//ˈsentləs/

معنی: فاقد بو
معانی دیگر: فاقد بو

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of scent.
متضاد: odoriferous, odorous

جمله های نمونه

1. Although the plants are dowdy looking and scentless during the day, at dusk they suddenly release a powerful ravishing scent.
[ترجمه گوگل]اگرچه گیاهان در طول روز ظاهری کثیف و بی‌بو دارند، در هنگام غروب ناگهان رایحه‌ای قوی از خود آزاد می‌کنند
[ترجمه ترگمان]اگر چه این گیاهان در طول روز در حال looking و scentless هستند، در هنگام غروب، ناگهان یک رایحه دلربا قدرتمند را منتشر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Being scentless and colourless, water has no product image at all.
[ترجمه گوگل]آب به دلیل بی بو و بی رنگ بودن، هیچ تصویری از محصول ندارد
[ترجمه ترگمان]آب scentless و بی رنگ است، آب هیچ تصویر محصول ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Where thy mates of the garden lie scentless and dead.
[ترجمه گوگل]جایی که جفت‌هایت در باغ بی‌بو و مرده دراز می‌کشند
[ترجمه ترگمان]جایی که رفقای تو این باغ فاقد بو و فاقد بو هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The leaves of West Indian varieties are scentless, while Guatemalan types are rarely anise-scented and have medicinal use.
[ترجمه گوگل]برگ‌های گونه‌های هند غربی بی‌بو هستند، در حالی که انواع گواتمالایی به ندرت دارای رایحه بادیان هستند و کاربرد دارویی دارند
[ترجمه ترگمان]برگ های گونه های هندی غربی scentless هستند در حالی که انواع گواتمالا به ندرت anise - معطر هستند و کاربردهای دارویی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Fame is the scentless sunflower.
[ترجمه گوگل]شهرت آفتابگردان بی عطر است
[ترجمه ترگمان]شهرت گل آفتابگردان scentless است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The participants were asked to sniff a jar containing either one of the three odours or the scentless oil, and then press a button to indicate whether they thought the jar smelled of anything.
[ترجمه گوگل]از شرکت‌کنندگان خواسته شد ظرفی را که یکی از این سه بو یا روغن بی‌بو بود را استشمام کنند و سپس دکمه‌ای را فشار دهند تا نشان دهد که آیا فکر می‌کنند شیشه بوی چیزی می‌دهد یا خیر
[ترجمه ترگمان]از شرکت کنندگان خواسته شد که یک شیشه حاوی هر کدام از سه بو یا روغن scentless را بو کنند و سپس دکمه ای را فشار دهند تا نشان دهند که آیا فکر می کنند شیشه هیچ چیزی را بوی داده است یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The present invention has the advantages of high elasticity, plasticity, high intension, innocuous, scentless, low-temperature flexibility and age resistant performance.
[ترجمه گوگل]اختراع حاضر دارای مزایای خاصیت ارتجاعی بالا، انعطاف پذیری، شدت بالا، بی ضرر، بدون بو، انعطاف پذیری در دمای پایین و عملکرد مقاوم در برابر سن می باشد
[ترجمه ترگمان]اختراع موجود مزایای انعطاف پذیری بالا، پلاستیسیته، intension بالا، بی ضرر، انعطاف پذیری دما پایین و کارایی مقاوم در برابر زمان را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Thus kindly I scatter Thy leaves o 'er the bed Where thy mates of the garden Lie scentless and dead.
[ترجمه گوگل]اینگونه با مهربانی برگهایت را در بستری پراکنده می کنم که جفت هایت در باغ بی عطر و مرده دراز کشیده اند
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب من برگ های تو را روی تخت می گذارم، جایی که رفقای تو این باغ فاقد بو و فاقد بو هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فاقد بو (صفت)
scentless

انگلیسی به انگلیسی

• lacking a scent, odorless

پیشنهاد کاربران

بپرس