[ترجمه گوگل]اجازه دادم ریه هایم پر از هوای معطر شود [ترجمه ترگمان]به ریه هایم اجازه دادم که هوا را با هوای عطرآگین پر کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Lie back and luxuriate in the scented oil.
[ترجمه گوگل]به پشت دراز بکشید و در روغن معطر لذت ببرید [ترجمه ترگمان] به پشت دراز بکش و به روغن معطر تکیه بده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Sublime music floats on a scented summer breeze to the spot where you lie.
[ترجمه گوگل]موسیقی عالی بر روی نسیم معطر تابستان تا جایی که در آن دراز می کشید شناور است [ترجمه ترگمان]شاه زاده در یک نسیم خنک تابستانی در محلی که شما دروغ می گویید، روی هوا شناور است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The air was scented with spring flowers.
[ترجمه mohamadda333] هوا با بوی گل های بهاری خوش بو شده بود
|
[ترجمه گوگل]هوا معطر بود از گل های بهاری [ترجمه ترگمان]هوا بوی گل بهاری می داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The air was scented with the smell of pines.
[ترجمه گوگل]هوا از بوی کاج معطر شده بود [ترجمه ترگمان]بوی کاج می داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. These marks scented of being touched.
[ترجمه گوگل]این علائم بوی لمس شدن را می دهد [ترجمه ترگمان] این نشونه ها از لمس شدن بو میدن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. They garlanded the visitors with scented flowers.
[ترجمه گوگل]آنها با گلهای معطر به بازدیدکنندگان گلدسته کردند [ترجمه ترگمان]با گل های معطر از the بیرون آمدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. We scented danger and decided to leave.
[ترجمه گوگل]خطر را بو کردیم و تصمیم گرفتیم که برویم [ترجمه ترگمان]ما احساس خطر کردیم و تصمیم گرفتیم از اینجا بریم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. She rubbed a scented oil into her hair.
[ترجمه گوگل]روغن معطری به موهایش مالید [ترجمه ترگمان]روغن معطری را به موهایش مالید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The press had immediately scented a story.
[ترجمه گوگل]مطبوعات بلافاصله یک داستان را معطر کردند [ترجمه ترگمان]مطبوعات بی درنگ داستانی را معطر ساخته بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He massaged her back with scented oil.
[ترجمه گوگل]پشت او را با روغن معطر ماساژ داد [ترجمه ترگمان]با روغن خوشبو پشتش را ماساژ می داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The white flowers are pleasantly scented.
[ترجمه گوگل]گل های سفید رایحه دلپذیری دارند [ترجمه ترگمان]گل های سفید بوی خوش عطر می دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. I scented that all was not well.
[ترجمه گوگل]عطر زدم که همه چیز خوب نیست [ترجمه ترگمان]احساس کردم که همه چیز خوب نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• perfumed, having an odor, having a distinct smell something that is scented has a pleasant smell.
پیشنهاد کاربران
The Romans used scented bath oils but these were used to moisturize the skin rather than to cleanse it and there is no evidence that they used soap in this way.
خوشبو. معطر مثال: Many of a number of plants or shrubs belonging to the mint family and having scented purple flowers تعداد زیادی از گیاهان و بوته های متعلق به خانواده نعناع ( که ) دارای گلهای بنفش معطر هستند.