scenarist

/sɪˈnɑːrrɪst//sɪˈnɑːrɪst/

معنی: صحنه ارا، سن ارا
معانی دیگر: صحنه ارا، سن ارا

جمله های نمونه

1. Therefore, while Tearliner sings, scenarist will search a song lyrics for Ggong.
[ترجمه گوگل]بنابراین، در حالی که Tearliner می خواند، سناریست متن آهنگ را برای Ggong جستجو می کند
[ترجمه ترگمان]بنابراین، در حالی که Tearliner آواز می خواند، scenarist برای Ggong یک ترانه خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He is a national second-class scenarist works for the television station of Xiangxi autonomous prefecture of Hunan province, and concurrently the vice-president of Xiangxi Writers Association.
[ترجمه گوگل]او یک سناریست درجه دو ملی است که برای ایستگاه تلویزیونی استان خودمختار شیانگشی در استان هونان کار می کند و همزمان نایب رئیس انجمن نویسندگان شیانگشی است
[ترجمه ترگمان]او یک کلاس ملی در سطح ملی است که برای ایستگاه تلویزیونی استان خودمختار Xiangxi در استان هونان کار می کند و همزمان با انجمن نویسندگان of همزمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Nadine Gordimer, a South African fiction writer, scenarist, human rights activist, views political and social shifts of South Africa as the main original source of her literary creation.
[ترجمه گوگل]نادین گوردیمر، نویسنده، فیلمنامه‌نویس، فعال حقوق بشر آفریقای جنوبی، تغییرات سیاسی و اجتماعی آفریقای جنوبی را منبع اصلی خلقت ادبی خود می‌داند
[ترجمه ترگمان]نا دین Gordimer، نویسنده تخیلی اهل آفریقای جنوبی، scenarist، فعال حقوق بشر، دیدگاه سیاسی و اجتماعی آفریقای جنوبی را به عنوان منبع اصلی اصلی خلق ادبی خود می بیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It is coexisted that if I am scenarist, I will let robot and mankind harmonious.
[ترجمه گوگل]همزیستی وجود دارد که اگر من سناریست باشم، اجازه خواهم داد ربات و بشر هماهنگ باشند
[ترجمه ترگمان]به طور مشترک وجود دارد که اگر من scenarist باشم، اجازه می دهم روبات ها و انسان ها هماهنگ شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. During one call, Ggong teased the listener pretending to be KFN's scenarist.
[ترجمه گوگل]در طی یک تماس، گگونگ شنونده را که وانمود می کرد سناریست KFN است مسخره کرد
[ترجمه ترگمان]در طول یک تماس، Ggong شنونده را آزار می داد و وانمود می کرد که scenarist scenarist است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The latter, far more preferable route can be accomplished - if a scenarist is willing to exercise fully his right of esthetic selectivity.
[ترجمه گوگل]دومی، مسیر بسیار ارجح‌تری را می‌توان انجام داد - اگر یک سناریست بخواهد به طور کامل از حق انتخاب زیبایی‌شناختی خود استفاده کند
[ترجمه ترگمان]دوم، مسیر بهتر بهتر می تواند انجام شود - اگر یک scenarist مایل به ورزش کاملا حق his esthetic باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

صحنه ارا (اسم)
scenarist

سن ارا (اسم)
scenarist

تخصصی

[سینما] سناریست - سناریست (فیلمنامه نویس )

انگلیسی به انگلیسی

• one who writes manuscripts, one who writes plot outlines (for films or television programs)

پیشنهاد کاربران

scenarist ( آینده پژوهی )
واژه مصوب: فرانامه گر
تعریف: فردی که به فرانامه نویسی و خلق چشم اندازها یا تصاویری از آینده های ممکن می پردازد|||متـ . طراح فرانامه scenario designer

بپرس