scary

/ˈskeri//ˈskeəri/

معنی: ترسان، ترسناک
معانی دیگر: (عامیانه)، ترس آور، هراس انگیز، دهشتناک، scarey ترسناک

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: scarier, scariest
مشتقات: scariness (n.)
• : تعریف: causing fear; frightening.
مترادف: frightening
مشابه: alarming, appalling, eerie, fearful, formidable, frightening, frightful, hair-raising, horrible, horror, macabre, monstrous

- They don't let their little boy watch scary movies.
[ترجمه محسن توکلی] آنها به پسرکوچولوی خوداجازه دیدن فیلمهایترسناک رانمی دهند.
|
[ترجمه ب گنج جو] به اون پسر کوچولوشون اجازه نمیدن فیلمای ترسناک نگا کنه.
|
[ترجمه گوگل] آنها به پسر کوچکشان اجازه تماشای فیلم های ترسناک را نمی دهند
[ترجمه ترگمان] آن ها اجازه نمی دهند که پسر کوچکشان فیلم های ترسناک تماشا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The voice coming out of the darkness was scary.
[ترجمه گنج جو] صدای وحشت آوری از قعر تاریکی بیرون می اومد.
|
[ترجمه گوگل] صدایی که از تاریکی بیرون می آمد ترسناک بود
[ترجمه ترگمان] صدایی که از تاریکی می امد ترسناک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. "Too scary for you?" he mocked softly.
[ترجمه ب گنج جو] زیر لب با تمسخر گفت: مطمئن ، برات خیلی تکون دهندس.
|
[ترجمه گوگل]"برای تو خیلی ترسناکی؟" او به آرامی مسخره کرد
[ترجمه ترگمان]برای تو خیلی ترسناکه؟ او به نرمی خر خر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He looks scary but he's really a gentle giant.
[ترجمه محسن توکلی] اوظاهرأ ترسناک امادرحقیقت یک غول بی آزار است,
|
[ترجمه گوگل]او ترسناک به نظر می رسد اما واقعاً یک غول مهربان است
[ترجمه ترگمان]او ترسناک به نظر می رسد، اما او واقعا یک غول آرام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I think prison is going to be a scary thing for Harry.
[ترجمه ب گنج جو] فکر کنم یواش یواش زندان داره میره برا هری چیز ترسناکی بشه.
|
[ترجمه گوگل]فکر می کنم زندان برای هری چیز ترسناکی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]به نظر من زندون برای هری چیز وحشتناکی خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The future is scary but you can't just run to the past cause it's familiar.
[ترجمه گوگل]آینده ترسناک است اما نمی توانی فقط به سمت گذشته بدوی چون آشناست
[ترجمه ترگمان]آینده ترسناک است، اما شما نمی توانید فقط به گذشته فرار کنید چون آشنا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Voyeurs are scary, but they are usually harmless.
[ترجمه گوگل]فضول ها ترسناک هستند، اما معمولا بی ضرر هستند
[ترجمه ترگمان]voyeurs ترسناک هستند، اما معمولا بی ضرر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The scary story made his flesh creep .
[ترجمه یکتا] داستان ترسناک باعث شد پشماش بریزه
|
[ترجمه گوگل]داستان ترسناک گوشت او را خزید
[ترجمه ترگمان] داستان ترسناک باعث شد گوشت تنش مورمور بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It was kind of scary, like.
[ترجمه گوگل]یه جورایی ترسناک بود
[ترجمه ترگمان]یه جورایی ترسناک بود، مثل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The energy crisis is scary.
[ترجمه گوگل]بحران انرژی ترسناک است
[ترجمه ترگمان]بحران انرژی ترسناک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There'ssomething very scary about him.
[ترجمه گوگل]یه چیز خیلی ترسناک در موردش هست
[ترجمه ترگمان] در موردش خیلی ترسناکه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The book is both scary and funny.
[ترجمه گوگل]کتاب هم ترسناک است و هم خنده دار
[ترجمه ترگمان]کتاب هم ترسناک و هم خنده دار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It was a really scary moment.
[ترجمه گوگل]واقعا لحظه ترسناکی بود
[ترجمه ترگمان]یه لحظه واقعا ترسناک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It was scary being all alone in a strange city.
[ترجمه گوگل]تنها بودن در یک شهر غریب ترسناک بود
[ترجمه ترگمان]تنها بودن در یک شهر عجیب و غریب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. However, the more scary his pronouncements, the bigger his budget became.
[ترجمه گوگل]با این حال، هر چه اظهارات او ترسناک تر بود، بودجه او بیشتر می شد
[ترجمه ترگمان]با این حال، هرچه اعلامیه های او بیشتر ترسناک می شد بودجه او بیشتر می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. For many, it may be too scary.
[ترجمه گوگل]برای بسیاری، ممکن است خیلی ترسناک باشد
[ترجمه ترگمان]برای بسیاری ممکن است بسیار ترسناک باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ترسان (صفت)
fearful, tremulous, afraid, scarey, scary, tremulant, trepid

ترسناک (صفت)
hideous, ugly, scarey, scary, appalling, terrible, dreadful, ghastly, formidable, fearsome, grim, tremendous, forbidding, dire, horrid, direful, lurid, macabre, direst, terrific, hair-raising, redoubtable, nightmarish, trepid

انگلیسی به انگلیسی

• frightening, causing fear; timid, frightened easily (also spelled scarey)
scary things are frightening; an informal word.

پیشنهاد کاربران

هشدار دهنده
That was a scary. . . . as a noun
به معنای ترس
ترسیده
ترسناک، ترسیدن، ترسس
ترسناک وحشتناک 😱
راستش رو بخواین من عاشق چیز های ترسناک هستم 😍😍😍😍😍
ترساندن، ترسیدن
هراس انگیز
خوفناک، وحشتناک، هراسناک
چندش آور. حالتی روحی ترسناک گرفتن
ترسناک

از چیزی ترسیدن
ترسناک
Scary. =ترسناک، وحشتناک
ترسان
scary :frightning
سخت.
مثلا در جمله, Although it was scary to see these discussions play out time and again

دهشتناک
مخوف
scary=ترسناک
وحشتناک
زهره ترک شدن
ترسیدن

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)

بپرس