scarp

/ˈskɑːrp//skɑːp/

معنی: دیوار درونی خندق، سراشیبی خندق، بریدن، سراشیب کردن، عمودی بریدن
معانی دیگر: (شیب تند صخره در لبه ی فلات یا زمین مسطح و بلند) سنگ شیب

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a steep cliff formed by erosion or an abrupt movement of the earth's crust.

(2) تعریف: a steeply inclined edge of a fortification.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: scarps, scarping, scarped
• : تعریف: to make into a steep cliff.

جمله های نمونه

1. Eventually the scarp will retreat from the original position of faulting and it may be buried by sediment.
[ترجمه گوگل]در نهایت اسکارپ از موقعیت اصلی گسلش عقب نشینی می کند و ممکن است توسط رسوب مدفون شود
[ترجمه ترگمان]در نهایت the از موقعیت اصلی گسل کاسته خواهد شد و ممکن است با رسوب به خاک سپرده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. As well as the winding scarps there are also some straight scarps, usually shorter.
[ترجمه گوگل]علاوه بر اسکروپ های پیچ در پیچ، اسکاپ های مستقیم نیز وجود دارد که معمولاً کوتاهتر هستند
[ترجمه ترگمان]همچنین مسیرهای پر پیچ وخم وجود دارند که معمولا کوتاه تر هستند و معمولا کوتاه تر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Some short scarps and hummocks in this region probably also originate from the Caloris impact.
[ترجمه گوگل]برخی از اسکارپ‌ها و هوموک‌های کوتاه در این منطقه نیز احتمالاً از ضربه Caloris سرچشمه می‌گیرند
[ترجمه ترگمان]برخی از scarps و پشته های کوتاه در این منطقه احتمالا از تاثیر Caloris سرچشمه می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The back garden ended at a short steep scarp falling away to a small stream crossed only by a footbridge.
[ترجمه گوگل]باغ پشتی به یک اسکله کوتاه شیب دار ختم می شد که به نهر کوچکی که فقط توسط پل عابر عبور می کرد، می افتاد
[ترجمه ترگمان]باغ پشتی به یک سراشیبی کوتاهی منتهی می شد که به نهر کوچکی منتهی می شد که فقط کنار پل پیاده رو پل عبور می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Also, the short scarps opposite the Caloris impact could be the result of seismic waves acting on such pre-existing faults.
[ترجمه گوگل]همچنین، لکه‌های کوتاه در مقابل برخورد Caloris می‌تواند نتیجه امواج لرزه‌ای باشد که بر روی چنین گسل‌هایی از قبل موجود عمل می‌کنند
[ترجمه ترگمان]همچنین، scarps کوتاه در مقابل تاثیر Caloris می تواند ناشی از امواج لرزه ای باشد که بر روی چنین خطاهای پیش از موجود عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Fault scarps and fissures scar the seafloor.
[ترجمه گوگل]ترک‌ها و شکاف‌های گسل بستر دریا را زخمی می‌کنند
[ترجمه ترگمان]Fault و شکاف های جای زخم روی the
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Later-stage block uplift formed new fault scarp, the previous pediment surface and the wide valley were uplifted, and the gully started retrogressive erosion from the scarp to produce a terrace.
[ترجمه گوگل]بالا آمدن بلوک در مرحله بعدی، اسکارت گسل جدیدی را تشکیل داد، سطح پدیمان قبلی و دره وسیع بالا رفتند، و آبکند شروع به فرسایش پس‌رونده از اسکارپ کرد تا یک تراس ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]بعد از این که بربلندی بلوک بعدی، scarp جدید را تشکیل داد، سطح pediment قبلی و دره عریض بالا برده شدند، و دره فرسایش برگشتی را از the شروع کرد تا یک تراس ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Texture of the reflection from fault plane shown in seismic profile can be divided into four type: Spoon shaped, Listric shaped, Step shaped and Scarp shaped.
[ترجمه گوگل]بافت انعکاس از صفحه گسل نشان داده شده در نیمرخ لرزه ای را می توان به چهار نوع قاشقی شکل، لیستری شکل، پله ای شکل و اسکارپ شکل تقسیم کرد
[ترجمه ترگمان]بافت تصویر از صفحه معیوب نشان داده شده در پروفیل لرزه ای را می توان به چهار نوع تقسیم کرد: Spoon، شکل Listric، Step شکل و scarp
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Considering the observation of the scarp of the surface rupture and the analysis of geomorphology, we can judge that the magnitude of the last event is similar to the 12 event.
[ترجمه گوگل]با توجه به مشاهده ضایعات گسیختگی سطح و تجزیه و تحلیل ژئومورفولوژی، می توان قضاوت کرد که بزرگی آخرین رویداد مشابه رویداد 12 است
[ترجمه ترگمان]با در نظر گرفتن مشاهده of سطح و تجزیه و تحلیل ژئومورفولوژی، ما می توانیم قضاوت کنیم که بزرگی آخرین رویداد مشابه با ۱۲ رویداد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The scarp has slopes with grades greater than 60 degrees.
[ترجمه گوگل]اسکارپ دارای شیب هایی با درجه های بیشتر از 60 درجه است
[ترجمه ترگمان]The دارای درجات بالاتر از ۶۰ درجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It is important to distinguish such erosional features from true tectonic scarps since only the latter indicate recent or current fault activity.
[ترجمه گوگل]مهم است که چنین ویژگی‌های فرسایشی را از لکه‌های تکتونیکی واقعی متمایز کنیم، زیرا تنها مورد دوم نشان‌دهنده فعالیت گسل اخیر یا فعلی است
[ترجمه ترگمان]مهم است که چنین ویژگی های فرسایشی را از scarps های تکتونیکی واقعی تشخیص دهیم، زیرا تنها دومی نشان دهنده فعالیت اخیر یا فعلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. With the lack of grazing pressure much of the scarp slope has developed scrub and is slowly reverting to woodland.
[ترجمه گوگل]با فقدان فشار چرا، بسیاری از شیب اسکارپ توسعه یافته است و به آرامی به جنگل باز می گردد
[ترجمه ترگمان]با وجود فشار چرا که بیشتر از شیب scarp، بوته های خار را توسعه داده و به کندی در حال بازگشت به جنگل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The evidence is provided by a number of low scarps which wind for considerable distances across the Mercurian surface.
[ترجمه گوگل]این شواهد توسط تعدادی ضایعات کم که در فواصل قابل توجهی در سطح عطارد می پیچند ارائه می شود
[ترجمه ترگمان]این مدرک توسط تعدادی از scarps که در فواصل طولانی در سطح Mercurian قرار دارند، ارایه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And some relevant geologic data regression equations for fault scarp formed in the past 2700 years have been obtained.
[ترجمه گوگل]و برخی معادلات رگرسیون داده های زمین شناسی مربوطه برای اسکارپ گسل تشکیل شده در 2700 سال گذشته به دست آمده است
[ترجمه ترگمان]و برخی از معادلات رگرسیون داده های زمین شناسی مربوط به fault که در طول ۲۷۰۰ سال گذشته شکل گرفته اند به دست آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دیوار درونی خندق (اسم)
scarp

سراشیبی خندق (اسم)
scarp

بریدن (فعل)
chop, truncate, dock, cut off, cut, intercept, carve, rift, slice, flick, amputate, sliver, cut back, haggle, knife, shred, gash, engrave, whittle, incise, shear, mangle, raze, hack, exsect, hew, lancinate, resect, scarp, sever, skive, stump, sunder

سراشیب کردن (فعل)
slope, steepen, scarp

عمودی بریدن (فعل)
scarp

تخصصی

[عمران و معماری] افراز - پرتگاه
[آب و خاک] شیب تند

انگلیسی به انگلیسی

• steep cliff caused by erosion or by a major shift in the earth's crust; inner slope of the trench surrounding a fort
form a steep slope, form a cliff

پیشنهاد کاربران

افتگاه، سطح واقع در لبه بالایی لغزش که در اثر جدایش قطعه جابه جا شده از زمین حاصل شده ( در زمین لغزش )

بپرس