scarlet

/ˈskɑːrlət//ˈskɑːlət/

معنی: پارچه مخمل، سرخ شدگی، سرخ، قرمز مایل به زرد، سرخ جامه
معانی دیگر: قرمز روشن، قرمز متمایل به نارنجی، لباس قرمز روشن، گناه آمیز، روسپی وار، شرم آور، سر  شدگی، سر  جامه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a bright orangy red color.

(2) تعریف: a cloth or clothing of this color.
صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or pertaining to the color scarlet.

(2) تعریف: formerly, of sin or sexual immorality.

جمله های نمونه

1. scarlet woman
روسپی،فاحشه

2. the flowers were a scarlet flame
گل ها همچون شعله های قرمز بودند.

3. Scales of skin peel off after scarlet fever.
[ترجمه گوگل]پوسته های پوست پس از مخملک پوست کنده می شوند
[ترجمه ترگمان]Scales پوست پوست بعد از تب مخملک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. "The Scarlet Capsule" was a parody of the popular 1959 TV series "The Quatermass Experiment".
[ترجمه گوگل]«کپسول اسکارلت» تقلیدی از مجموعه تلویزیونی محبوب «آزمایش کواترماس» در سال 1959 بود
[ترجمه ترگمان]\"The Scarlet\"، تقلید از مجموعه تلویزیونی محبوب ۱۹۵۹ \"The Quatermass Experiment\" بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He blushed scarlet at the thought.
[ترجمه گوگل]از این فکر قرمز مایل به قرمز شد
[ترجمه ترگمان]از این فکر سرخ شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He had gone absolutely scarlet with embarrassment.
[ترجمه گوگل]او از خجالت کاملاً سرخ شده بود
[ترجمه ترگمان]کام لا از خجالت سرخ شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The band was dressed in scarlet.
[ترجمه گوگل]گروه لباس قرمز مایل به قرمز پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]گروه با لباس سرخ پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The flowering shrubs were a scarlet flame.
[ترجمه گوگل]درختچه های گلدار شعله ای قرمز رنگ بودند
[ترجمه ترگمان]بوته های گل سرخ شعله سرخ داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She was a knockout in navy and scarlet.
[ترجمه گوگل]او یک ناک اوت در نیروی دریایی و قرمز بود
[ترجمه ترگمان]او در نیروی دریایی و سرخ بسیار عالی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The scarlet of the wings shades into pink at the tips.
[ترجمه گوگل]مایل به قرمز بال ها در نوک به صورتی سایه می زند
[ترجمه ترگمان]قرمز رنگ بال ها به صورتی که در نوک نوک قرمز باشد، به رنگ صورتی درآمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Scarlet fever victims had to go to the isolation hospital.
[ترجمه گوگل]قربانیان تب مخملک مجبور شدند به بیمارستان انزوا بروند
[ترجمه ترگمان]قربانی تب مخملک مجبور شده بود بره بیمارستان ایزوله
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She caught scarlet fever before Christmas.
[ترجمه گوگل]او قبل از کریسمس به مخملک مبتلا شد
[ترجمه ترگمان]قبل از کریسمس، تب مخملک گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Her scarlet lipstick emphasized the whiteness of her teeth.
[ترجمه گوگل]رژ لب قرمزش بر سفیدی دندان هایش تاکید داشت
[ترجمه ترگمان]ماتیک سرخی روی سپیدی دندان هایش تاکید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The judges were robed in scarlet.
[ترجمه گوگل]داوران لباس قرمز مایل به قرمز پوشیده بودند
[ترجمه ترگمان]قضات با رداهای سرخ به تن داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She turned scarlet from embarrassment(sentence dictionary), once she realized what she had done.
[ترجمه گوگل]او از خجالت قرمز شد (فرهنگ جملات)، هنگامی که متوجه شد چه کرده است
[ترجمه ترگمان]او از خجالت سرخ شد (جمله فرهنگ لغات)وقتی فهمید که او چه کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پارچه مخمل (اسم)
scarlet

سرخ شدگی (اسم)
scarlet

سرخ (صفت)
rosy, sanguine, red, gules, scarlet

قرمز مایل به زرد (صفت)
scarlet

سرخ جامه (صفت)
scarlet

تخصصی

[نساجی] سرخ جگری - اسکارلت - رنگ قرمز روشن مایل به نارنجی - قرمز مایل به زرد - پارچه مخمل

انگلیسی به انگلیسی

• bright red color; bright red clothing or fabric
having a bright red coloring
something that is scarlet is bright red.

پیشنهاد کاربران

ارغوانی
سرخ
سرخ فام - گلگون
اسکارلت در انگلیسی به معنای رنگی مابین قرمز و زرشکی است ، قرمز لاکی معادل خوبی برایش هست
The definition of scarlet is something that is a vibrant red color, or is being immoral or sinful. A vibrant red rose is an example of something that would be described as scarlet red. The sin of adultery is an example of something that would be considered scarlet behavior.
رنگ ارغوانی

بپرس