scandinavian

/ˌskændəˈneɪviən//ˌskændɪˈneɪvɪən/

اهل اسکاندیناو، وابسته به زبان و فرهنگ اسکاندیناوی، اسکاندیناویایی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to Scandinavia or its peoples, cultures, languages, or the like.
اسم ( noun )
(1) تعریف: a native or resident of Scandinavia, or a descendant thereof.

(2) تعریف: any of the group of languages spoken in most of Scandinavia.

جمله های نمونه

1. The Baltic republics have called on the Scandinavian countries for help.
[ترجمه گوگل]جمهوری های بالتیک از کشورهای اسکاندیناوی کمک خواسته اند
[ترجمه ترگمان]جمهوری های بالتیک از کشورهای اسکاندیناوی درخواست کمک کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. French and Scandinavian offices are due to open in the autumn.
[ترجمه گوگل]دفاتر فرانسه و اسکاندیناوی قرار است در پاییز باز شوند
[ترجمه ترگمان]دفاتر فرانسوی و اسکاندیناوی در پاییز آینده افتتاح خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Our high-rise flats were based on Scandinavian flats, but they build them to a much higher standard.
[ترجمه گوگل]آپارتمان های مرتفع ما بر اساس آپارتمان های اسکاندیناوی بود، اما آنها آنها را با استانداردهای بسیار بالاتری می سازند
[ترجمه ترگمان]آپارتمان های مرتفع ما براساس آپارتمان های اسکاندیناویایی هستند، اما آن ها را به استاندارد بسیار بالاتری تبدیل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Phased retirement, pioneered by the Scandinavian countries, also became widespread.
[ترجمه گوگل]بازنشستگی مرحله‌ای، که توسط کشورهای اسکاندیناوی پیشگام بود، نیز فراگیر شد
[ترجمه ترگمان]بازنشستگی Phased که در کشورهای اسکاندیناوی پیشگام بود نیز رواج یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Scandinavian welfare states assume agreement over issues which can be highly divisive in many parts of the world.
[ترجمه گوگل]دولت های رفاه اسکاندیناوی بر سر مسائلی توافق دارند که می تواند در بسیاری از نقاط جهان بسیار تفرقه انگیز باشد
[ترجمه ترگمان]کشورهای رفاه اسکاندیناوی در مورد مسائلی که می تواند در بسیاری از نقاط جهان به شدت divisive شود، به توافق رسیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Meanwhile, the Scandinavian countries are bearing an alternate proposal to begin a moratorium on nuclear dumping no later than 1990.
[ترجمه گوگل]در همین حال، کشورهای اسکاندیناوی پیشنهاد جایگزینی برای شروع توقف تخلیه هسته ای حداکثر تا سال 1990 دارند
[ترجمه ترگمان]در همین حال، کشورهای اسکاندیناوی پیشنهاد دیگری برای شروع مهلت قانونی دامپینگ هسته ای نسبت به سال ۱۹۹۰ دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There is additional financial backing from Scandinavian countries.
[ترجمه گوگل]حمایت مالی اضافی از کشورهای اسکاندیناوی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]پشتیبانی مالی دیگری از کشورهای اسکاندیناوی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Among the Scandinavian settlers of the Upper Mississippi Valley, leprosy had declined to near extinction.
[ترجمه گوگل]در میان ساکنان اسکاندیناویایی دره می سی سی پی بالا، جذام به انقراض نزدیک شده بود
[ترجمه ترگمان]از میان مهاجران اسکاندیناوی در دره Upper علیا، جذام در معرض انقراض قرار گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Scandinavian countries are already streets ahead in this area.
[ترجمه گوگل]کشورهای اسکاندیناوی در حال حاضر در این زمینه خیابان های جلوتر هستند
[ترجمه ترگمان]کشورهای اسکاندیناوی در حال حاضر در این منطقه از هم سبقت گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The colouring of Scandinavian cattle in the past was also characteristic in that many showed variations of the colour-sided cline.
[ترجمه گوگل]رنگ آمیزی گاوهای اسکاندیناویایی در گذشته نیز از این جهت مشخص بود که بسیاری از آنها تغییراتی از دسته رنگی را نشان می دادند
[ترجمه ترگمان]رنگ کردن گاوه ای اسکاندیناوی در گذشته نیز مشخصه آن بود که بسیاری از آن ها تغییرات of رنگ را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. And nearby, five Scandinavian countries have combined to build one compound, an architectural swoop of Nordic green.
[ترجمه گوگل]و در همان نزدیکی، پنج کشور اسکاندیناوی با هم ترکیب شده‌اند تا یک ترکیب، یک فضای سبز معماری نوردیک بسازند
[ترجمه ترگمان]و حدود پنج کشور اسکاندیناوی در ترکیب با یک ترکیب، یک ترکیب معماری سبز اسکاندیناوی را تشکیل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. If we had any Scandinavian in us.
[ترجمه گوگل]اگر اسکاندیناویایی در خود داشتیم
[ترجمه ترگمان]اگه ما اسکاندیناوی بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Scandinavian cruises are very popular in the summer; conversely, the Caribbean is most popular in the winter.
[ترجمه گوگل]سفرهای دریایی اسکاندیناوی در تابستان بسیار محبوب هستند برعکس، کارائیب در فصل زمستان محبوب ترین است
[ترجمه ترگمان]سفره ای دریایی اسکاندیناوی در تابستان بسیار محبوب هستند؛ برعکس، دریای کارائیب در زمستان بسیار محبوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He remained a Scandinavian puritan, less humourous than Bergman, certainly more covert about sexuality generally.
[ترجمه گوگل]او همچنان یک پیوریتن اسکاندیناویایی بود، کمتر از برگمان شوخ طبع بود، و مطمئناً بیشتر در مورد تمایلات جنسی پنهان بود
[ترجمه ترگمان]او یک puritan اسکاندیناوی، کم تر از Bergman، باقی ماند و به طور کلی به طور کلی مخفی تری در مورد تمایلات جنسی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. There are no contemporary Scandinavian written sources apart from rune stones.
[ترجمه گوگل]هیچ منبع مکتوب معاصر اسکاندیناوی به جز سنگ های رون وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ منبع اسکاندیناوی از اسکاندیناوی به جز سنگ های جادویی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• group of languages spoken in scandinavian countries (includes swedish, danish, icelandic, norwegian, and the language of the faeroe islands)
resident or citizen of one of the countries in scandinavia (region in northern europe)
pertaining to scandinavia or one of the countries in scandinavia (region in northern europe)
something that is scandinavian belongs or relates to scandinavia, or to its countries, peoples, or languages.
a scandinavian is a person who comes from scandinavia.

پیشنهاد کاربران

مردم اهل اسکاندیناوی؛
Nordic یا اسکاندیناوی مجموعه کشورهای واقع در شمال اروپا هستند

بپرس