scandalous

/ˈskændələs//ˈskændələs/

معنی: رسوایی اور، پرجنجال، افتضاح امیز
معانی دیگر: ننگ آور، ننگ آمیز، رسوا کننده، شرم آور، ننگین

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: scandalously (adv.), scandalousness (n.)
(1) تعریف: causing, or likely to cause, a scandal; shocking; disgraceful.
مترادف: disgraceful, flagrant, inglorious, outrageous, shameful, shocking
مشابه: dishonorable, disreputable, ignominious, improper, indecent, indecorous, infamous, objectionable, opprobrious, reprehensible

- The senator's scandalous love affair with one of his aides was reported in all the newspapers.
[ترجمه گوگل] ماجرای جنجالی عشقی این سناتور با یکی از دستیارانش در همه روزنامه ها منتشر شد
[ترجمه ترگمان] رابطه رسوایی آمیز سناتور با یکی از دستیاران او در همه روزنامه ها گزارش شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: consisting of or containing material likely to cause a scandal.
مترادف: calumnious, defamatory, slanderous, traducing
متضاد: seemly
مشابه: gossipy, injurious, insinuating, libelous

- a scandalous report
[ترجمه گوگل] یک گزارش رسوا
[ترجمه ترگمان] یک گزارش رسوا کننده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. their scandalous treatment of racial and religious minorities
رفتار شرم آور آنها با اقلیت های نژادی و مذهبی

2. The project was denounced as a scandalous waste of public money.
[ترجمه گوگل]این پروژه به عنوان هدر دادن رسوایی پول عمومی محکوم شد
[ترجمه ترگمان]این پروژه به عنوان یک هدر رسوا کننده پول عمومی محکوم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He spoke of scandalous corruption and incompetence.
[ترجمه گوگل]او از فساد و بی کفایتی رسوایی صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]درباره فساد و بی کفایتی سخن می گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She insisted that every scandalous detail of the story had been manufactured.
[ترجمه گوگل]او اصرار داشت که تمام جزئیات رسواکننده داستان ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]او تاکید کرد که تمام جزئیات آن داستان ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There was a dramatic sequel to last Thursday's scandalous revelations when the minister for trade suddenly announced his resignation.
[ترجمه گوگل]عاقبتی دراماتیک برای افشاگری های جنجالی پنجشنبه گذشته بود که وزیر بازرگانی به طور ناگهانی استعفای خود را اعلام کرد
[ترجمه ترگمان]در زمانی که وزیر تجارت ناگهان استعفای خود را اعلام کرد، یک نسخه نمایشی از revelations افتضاح آمیز روز پنج شنبه گذشته وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is absolutely scandalous that a fantastic building like this is just left to rot away.
[ترجمه گوگل]این کاملاً رسوایی است که یک ساختمان خارق العاده مانند این فقط به حال خود رها شود تا از بین برود
[ترجمه ترگمان]واقعا افتضاح است که یک ساختمان فوق العاده مثل این فقط از بین برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It's scandalous that you still haven't been paid.
[ترجمه گوگل]این رسوایی است که هنوز حقوق نگرفته اید
[ترجمه ترگمان]It که هنوز پول ندادی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The decision is nothing short of scandalous.
[ترجمه گوگل]این تصمیم چیزی جز رسوایی نیست
[ترجمه ترگمان]این تصمیم چیزی جز رسوایی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is scandalous that he has not been punished.
[ترجمه گوگل]این رسوایی است که او مجازات نشده است
[ترجمه ترگمان]رسواکننده است که او تنبیه نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The revelation of his scandalous past led to his resignation.
[ترجمه گوگل]افشای گذشته جنجالی او به استعفای او منجر شد
[ترجمه ترگمان]افشای گذشته scandalous منجر به استعفای او شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She deplored his scandalous actions.
[ترجمه گوگل]او از اقدامات رسوایی او ابراز تأسف کرد
[ترجمه ترگمان]او از کاره ای رسواکننده خود پشیمان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. For both sides to this scandalous transaction there is a bottom line.
[ترجمه گوگل]برای هر دو طرف این معامله رسوایی نتیجه نهایی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]برای هر دو طرف این تراکنش شرم آور یک خط پایین وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But this is totally scandalous, Stella, and you know it.
[ترجمه گوگل]اما این کاملاً رسوایی است، استلا، و شما آن را می دانید
[ترجمه ترگمان]اما این واقعا scandalous استلا و تو هم اینو میدونی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Twenty years ago, it was scandalous when a baseball pitcher named Wayne Garland signed for $ 200, 000 a year.
[ترجمه گوگل]بیست سال پیش، زمانی که یک بازیکن بیسبال به نام وین گارلند برای 200000 دلار در سال قرارداد امضا کرد، رسوا بود
[ترجمه ترگمان]بیست سال پیش در زمانی که یک توپ بیسبال به نام وین گارلند به مبلغ ۲۰۰ هزار دلار در سال به امضا رسید، افتضاح بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It leads to death and a scandalous murder inquiry which threatens to expose some dark secrets.
[ترجمه گوگل]این منجر به مرگ و یک تحقیق جنجالی قتل می شود که تهدید می کند برخی از اسرار تاریک را افشا کند
[ترجمه ترگمان]این کار منجر به مرگ و یک بازجویی رسواکننده است که تهدید به افشای سری رازهای پشت پرده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رسوایی اور (صفت)
infamous, disgraceful, scandalous

پرجنجال (صفت)
noisy, scandalous

افتضاح امیز (صفت)
scandalous

انگلیسی به انگلیسی

• outrageous, shocking; disgraceful, shameful; defamatory, libelous; preoccupied with scandal
something that is scandalous is considered immoral and shocking.
you can describe something as scandalous when it makes you very angry.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : scandalize
اسم ( noun ) : scandal
صفت ( adjective ) : scandalous
قید ( adverb ) : scandalously
مفتضحانه
شرم آور
– That was a scandalous behavior
– He spoke of scandalous corruption and incompetence
– Their scandalous treatment of racial and religious minorities
Back the, expressing your emotions was quite scandalous. But time changes
ننگین / خفت بار / رسوایی آور / شرم آور
ننگین
ناعادلانه و غلط

بپرس