scamp

/skæmp//skæmp/

معنی: راهزن، دزد سرگردنه، ادم رذل، بچه بد ذات و شیطان، عبور چیزی را لمس کردن، ور رفتن
معانی دیگر: آدم پست فطرت، بد ذات، بدجنس، خبیث، فرومایه، با بی دقتی ساختن یا انجام دادن، بد اجرا کردن، راهزن سواره، عبوراچیزی را لمس کردن، پرسه زدن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a mischievous person, esp. a child; rascal.
مترادف: rapscallion, rascal, rogue
مشابه: caution, monkey, terror

- That little scamp shut the cat in the closet again!
[ترجمه گوگل] آن لجن کوچک دوباره گربه را در کمد بست!
[ترجمه ترگمان] آن مرد هرزه کوچولو، گربه را دوباره در کمد خفه کرد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: scamps, scamping, scamped
مشتقات: scampish (adj.), scampishly (adv.), scampishness (n.)
• : تعریف: to do quickly or carelessly.
مترادف: scant, skimp, slight
مشابه: hasten, hustle, rush

جمله های نمونه

1. That little scamp Jimmy has hidden my slippers again!
[ترجمه گوگل]اون جیمی کوچولو دوباره دمپایی هایم را پنهان کرده است!
[ترجمه ترگمان]این بیچاره جیمی کوچولو دوباره دمپایی منو قایم کرده!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A scamp put the arm on him last night when he was on his way home.
[ترجمه گوگل]دیشب وقتی در راه خانه بود، یک اسکم دستش را روی او گذاشت
[ترجمه ترگمان]دیشب وقتی داشت به خانه می رفت دستش را روی او گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Have some respect for me, you scamp!
[ترجمه گوگل]کمی برای من احترام قائل باش، قاتل!
[ترجمه ترگمان]به من احترام بگذارید، بی شرف!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Scamp had an airtight alibi, naturally, but then again young Leakey never said who exactly had done it.
[ترجمه گوگل]به طور طبیعی، اسکامپ حقایقی داشت، اما لیکی جوان هرگز نگفت که دقیقاً چه کسی این کار را انجام داده است
[ترجمه ترگمان]scamp یک عذر موجه داشت، اما بعد دوباره Leakey جوان هرگز نگفت که دقیقا چه کسی این کار را کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Jack Scamp had a cigarette dangling from the corner of his mouth.
[ترجمه گوگل]جک اسکامپ سیگاری از گوشه دهانش آویزان بود
[ترجمه ترگمان]جک scamp یک سیگار از گوشه دهانش آویزان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Then Jack Scamp appeared from inside the Mimosa, nattily dressed in white shirt, dark tie and dark blazer.
[ترجمه گوگل]سپس جک اسکامپ با پیراهن سفید، کراوات تیره و بلیزر تیره از داخل میموزا ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]بعد، جک scamp از داخل Mimosa ظاهر شد، nattily با پیراهن سفید، کراوات تیره، کراوات تیره و کت تیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Scamp came around and stood in my line of vision.
[ترجمه گوگل]اسکمپ به اطراف آمد و در خط دید من ایستاد
[ترجمه ترگمان]scamp به اطراف آمد و در خط دید من ایستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She had been a scamp in those days, he said, sighing with exaggerated wistfulness.
[ترجمه گوگل]او گفت که او در آن روزها یک مرده بود و با هوس اغراق آمیزی آه می کشید
[ترجمه ترگمان]و با حسرت فراوان آه کشید و گفت: این روزها یک مرد رذل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Scamp a sketch of a design showing the basic concept.
[ترجمه گوگل]طرحی از طرحی را که مفهوم اصلی را نشان می‌دهد، به تصویر بکشید
[ترجمه ترگمان]ترسیم طرحی از طرحی که مفهوم اصلی را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Why, it's Murdoch, the scamp!
[ترجمه گوگل]چرا، این مرداک است، قلدر!
[ترجمه ترگمان]آه، این مرداک است، مرد رذل!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Longing for freedom Scamp ventures far from home and meets a lovely, reluctant stray named Angel.
[ترجمه گوگل]اسکامپ در آرزوی آزادی به دور از خانه می رود و با یک ولگرد دوست داشتنی به نام فرشته ملاقات می کند
[ترجمه ترگمان]Longing برای آزادی سرمایهگذاری دور از خانه و ملاقات با یک فرشته کوچک و بی میل به نام آنجل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. One scamp artist used this building in the Bronx as a mail drop for checks and credit cards ordered with stolen identities.
[ترجمه گوگل]یک هنرمند متقلب از این ساختمان در برانکس به عنوان پستی برای چک ها و کارت های اعتباری سفارش داده شده با هویت سرقتی استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]یک هنرمند متقلب از این ساختمان در برونکس به عنوان یک قطره نامه برای چک کردن و کارت های اعتباری که با هویت های مسروقه شان سفارش داده شده بود استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Don't scamp your work because you are pressed for time.
[ترجمه گوگل]کار خود را به خاطر زمان تحت فشار قرار ندهید
[ترجمه ترگمان]این کار را نکن، چون وقت زیادی داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Maybe we did misjudge the scamp about not being a soldier.
[ترجمه گوگل]شاید ما اشتباه در مورد سرباز نبودن قضاوت کردیم
[ترجمه ترگمان]شاید درباره این که اون سرباز نباشه بد قضاوت کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Don't pamper damp scamp tramps that camp under ramp lamps.
[ترجمه گوگل]ولگردهای مرطوبی را که زیر لامپ های سطح شیب دار کمپ می زنند، نوازش نکنید
[ترجمه ترگمان]tramps لوس damp رو لوس نکن که زیر نور چراغ برق اردو زده باشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

راهزن (اسم)
robber, bandit, brigand, freebooter, scamp

دزد سرگردنه (اسم)
scamp, highwayman, sandbagger

ادم رذل (اسم)
scamp, limmer, rascal, rapscallion, knave, scallywag, scalawag

بچه بد ذات و شیطان (اسم)
scamp

عبور چیزی را لمس کردن (فعل)
scamp

ور رفتن (فعل)
twiddle, toy, niggle, scamp, meddle, paddle, jauk, fribble, hang around, putter

انگلیسی به انگلیسی

• rascal, rogue, scoundrel
perform in a hasty or superficial manner, do carelessly
if you call a child a scamp, you mean that they are very naughty but you like them, so you find it difficult to be angry with them; an informal word.

پیشنهاد کاربران

بپرس