scalping

جمله های نمونه

1. they were scalping tickets at double the going price
آنها بلیط ها را در بازار سیاه به دو برابر قیمت می فروختند.

2. Massage the shampoo gently into your hair and scalp.
[ترجمه گوگل]شامپو را به آرامی روی موها و پوست سر خود ماساژ دهید
[ترجمه ترگمان]شامپو را به آرامی به موها و پوست سر خود ماساژ دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was rubbling his sore scalp.
[ترجمه گوگل]سر دردش را می مالید
[ترجمه ترگمان]پوست سرش گیج شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He paused, feeling his scalp prickling under his hat.
[ترجمه گوگل]مکثی کرد و احساس کرد که پوست سرش زیر کلاهش می سوزد
[ترجمه ترگمان]مکثی کرد و سرش را زیر کلاهش احساس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His hair was plastered down to his scalp by the rain.
[ترجمه گوگل]موهایش را باران تا سرش چسبانده بود
[ترجمه ترگمان]موهایش در اثر باران چسبیده به پوست سرش چسبیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He smoothed his hair back over his scalp.
[ترجمه گوگل]موهایش را دوباره روی سرش صاف کرد
[ترجمه ترگمان]موهایش را صاف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If he finds me here, he'll scalp me!
[ترجمه گوگل]اگر مرا اینجا پیدا کند، سرم را می کشد!
[ترجمه ترگمان]اگر مرا اینجا پیدا کند پوست سرم می کند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was trying to pick up some cash scalping tickets.
[ترجمه گوگل]او سعی می کرد چند بلیط اسکالپ نقدی بگیرد
[ترجمه ترگمان]اون داشت سعی می کرد چند تا بلیط رو بگیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He brushed his hair and gave his scalp a good scratch .
[ترجمه گوگل]موهایش را برس کشید و سرش را خوب خراش داد
[ترجمه ترگمان]موهایش را شانه زد و سرش را خراش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Although they are expected to take some important scalps in the election, they are unlikely to form the next government.
[ترجمه گوگل]اگرچه انتظار می‌رود که آنها در انتخابات اسکال‌های مهمی بگیرند، اما بعید است که دولت بعدی را تشکیل دهند
[ترجمه ترگمان]اگرچه انتظار می رود که آن ها در انتخابات یک سر و منفعت مهم بگیرند، اما بعید به نظر می رسد که دولت بعدی را تشکیل دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Some tribes used to collect scalps to prove how many of the enemy they had killed in battle.
[ترجمه گوگل]برخی از قبایل برای اثبات اینکه چه تعداد از دشمنان را در جنگ کشته اند، پوست سر جمع می کردند
[ترجمه ترگمان]بعضی از قبایل برای جمع آوری پوست سر، برای اثبات اینکه چه تعداد دشمن در نبرد کشته شده بودند، استفاده می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Her scalp crawled with tension.
[ترجمه گوگل]پوست سرش از تنش خزید
[ترجمه ترگمان]پوست سرش از تنش بیرون زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The board members were after the chairman's scalp.
[ترجمه گوگل]اعضای هیئت مدیره به دنبال پوست سر رئیس بودند
[ترجمه ترگمان]اعضای هیات مدیره به دنبال پوست سر رئیس بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. My scalp began to prickle as I realized the horrible truth.
[ترجمه گوگل]وقتی متوجه حقیقت وحشتناک شدم، پوست سرم شروع به خار زدن کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی حقیقت وحشتناک رو فهمیدم پوست سرم شروع به تیر زدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[نساجی] پوسته شدن
[معدن] سرند کردن اولیه (دانه بندی)
[خاک شناسی] ریشه کنی

انگلیسی به انگلیسی

• act of cutting off the scalp of an enemy; act of buying and selling stocks quickly in order to earn quick profits; act of selling tickets at an inflated price (slang)

پیشنهاد کاربران

### History of **SCALPER**:
The term **SCALPER** originally referred to someone who removed the scalp ( skin from the head ) as a trophy or act of aggression, particularly in the context of Native American and colonial conflicts. Over time, the term evolved metaphorically to describe someone who resells tickets or goods at inflated prices, "skimming" profit unfairly.
...
[مشاهده متن کامل]

- - -
### Root Words:
- The word **SCALPER** comes from the noun **scalp**, which refers to the skin on the head. The verb form **scalp** ( to remove the scalp ) gave rise to the term **SCALPER**.
- - -
### Collocations of **SCALPER**:
1. **TICKET SCALPER**
- Example: The **TICKET SCALPER** sold concert tickets at triple the price.
- فروشنده بلیت های کنسرت را سه برابر قیمت فروخت.
- 🎟️💸
- Example: Police arrested a **TICKET SCALPER** outside the stadium.
- پلیس یک فروشنده غیرقانونی بلیت را خارج از استادیوم دستگیر کرد.
- 👮‍♂️🏟️
2. **SCALPER BOT**
- Example: The **SCALPER BOT** bought all the tickets within seconds.
- ربات فروشنده تمام بلیت ها را در عرض چند ثانیه خرید.
- 🤖💻
- Example: Fans were frustrated by the **SCALPER BOT** that monopolized ticket sales.
- هواداران از ربات فروشنده که فروش بلیت ها را انحصاری کرده بود، ناراحت بودند.
- 😠🎫
3. **SCALPER MARKET**
- Example: The **SCALPER MARKET** for rare sneakers is booming.
- بازار فروشندگان کفش های نایاب رونق گرفته است.
- 👟💰
- Example: Many people avoid the **SCALPER MARKET** due to high prices.
- بسیاری از مردم به دلیل قیمت های بالا از بازار فروشندگان دوری می کنند.
- 🚫💵
4. **SCALPER PRICES**
- Example: The **SCALPER PRICES** for the new gaming console were outrageous.
- قیمت های فروشندگان برای کنسول بازی جدید بسیار بالا بود.
- 🎮💸
- Example: Fans refused to pay the **SCALPER PRICES** for the event tickets.
- هواداران از پرداخت قیمت های فروشندگان برای بلیت های رویداد خودداری کردند.
- 🙅‍♂️🎟️
5. **SCALPER ACTIVITY**
- Example: The website tried to reduce **SCALPER ACTIVITY** during the sale.
- وب سایت تلاش کرد تا فعالیت فروشندگان را در طول فروش کاهش دهد.
- 🖥️📉
- Example: **SCALPER ACTIVITY** has made it harder for genuine fans to buy tickets.
- فعالیت فروشندگان خرید بلیت را برای هواداران واقعی سخت تر کرده است.
- 😤🎟️
- - -
### Derivatives of **SCALPER**:
1. **SCALP** ( noun/verb )
- Example: The warrior took the **SCALP** as a trophy.
- جنگجو پوست سر را به عنوان غنیمت برداشت.
- ⚔️🪶
- Example: He tried to **SCALP** tickets for the big game.
- او تلاش کرد بلیت های بازی بزرگ را با سود بفروشد.
- 💰🎟️
2. **SCALPING** ( noun )
- Example: **SCALPING** is illegal in many countries.
- فروش غیرقانونی بلیت در بسیاری از کشورها غیرقانونی است.
- 🚫🎫
- Example: The **SCALPING** of rare items has become a major issue.
- فروش غیرقانونی اقلام نایاب به یک مشکل بزرگ تبدیل شده است.
- 📦💸
3. **SCALPED** ( adjective )
- Example: The **SCALPED** tickets were sold at outrageous prices.
- بلیت های فروخته شده با قیمت های بسیار بالا فروخته شدند.
- 💸🎟️
- Example: Fans were disappointed to find only **SCALPED** tickets available.
- هواداران ناامید شدند وقتی دیدند فقط بلیت های فروخته شده موجود است.
- 😞🎫
4. **SCALPER'S MARKET** ( noun )
- Example: The **SCALPER'S MARKET** for concert tickets is out of control.
- بازار فروشندگان بلیت های کنسرت از کنترل خارج شده است.
- 🎤💸
- Example: The **SCALPER'S MARKET** thrives during high - demand events.
- بازار فروشندگان در رویدادهای پرتقاضا رونق می گیرد.
- 📈🎟️
- - -
### Example Sentences ( Easy to Hard ) :
1. **SCALPER**
- The **SCALPER** sold tickets for double the price.
- فروشنده بلیت ها را دو برابر قیمت فروخت.
- 💸🎟️
- A **SCALPER** was caught outside the concert hall.
- یک فروشنده غیرقانونی خارج از سالن کنسرت دستگیر شد.
- 👮‍♂️🎤
2. **SCALPING**
- **SCALPING** is unfair to genuine fans.
- فروش غیرقانونی بلیت برای هواداران واقعی ناعادلانه است.
- 😠🎟️
- The government is cracking down on **SCALPING**.
- دولت در حال مقابله با فروش غیرقانونی بلیت است.
- 🏛️🚫
3. **SCALPER BOT**
- The **SCALPER BOT** bought all the tickets instantly.
- ربات فروشنده تمام بلیت ها را در لحظه خرید.
- 🤖💻
- Fans hate **SCALPER BOTS** because they make tickets unaffordable.
- هواداران از ربات های فروشنده متنفرند چون بلیت ها را گران می کنند.
- 😡🎟️
4. **SCALPER MARKET**
- The **SCALPER MARKET** is ruining the concert experience.
- بازار فروشندگان تجربه کنسرت را خراب می کند.
- 🎤💔
- The **SCALPER MARKET** for rare items is highly competitive.
- بازار فروشندگان برای اقلام نایاب بسیار رقابتی است.
- 📦🏆
5. **SCALPER ACTIVITY**
- **SCALPER ACTIVITY** has increased during the holiday season.
- فعالیت فروشندگان در فصل تعطیلات افزایش یافته است.
- 📈🎄
- The company is working to eliminate **SCALPER ACTIVITY** from their platform.
- شرکت در حال تلاش برای حذف فعالیت فروشندگان از پلتفرم خود است.
- 🖥️🚫
deepseek

scalping ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: آردبیزی
تعریف: الک کردن آرد برای جدا کردن ذرات غیرآردی از آن در هنگام آسیا کردن
نوسان گیری در بازارهای مالی
( برای سودبری فوری ) خرید و فروش کردن, ( به ویژه سرخپوستان آمریکای شمالی ) بریدن پوست سر دشمن ( که آن را خشک می کردند وبه عنوان یادبود پیروزی نگه می داشتند ) , ( به ویژه ورزش ) سخت شکست دادن, اسکالپ (
...
[مشاهده متن کامل]
پوست سر ) , جمجمه, در بازار سیاه بلیط سینما و تئاتر و غیره خرید و فروش کردن, مغبون کردن, نشان پیروزی, پوست سر ( که از مو پوشیده است ) , پوست سر بریده و خشک کرده, پوست سر سگ یا گرگ یا روباه, کلاهبرداری کردن, گوشت بری کردن, گول زدن

بپرس