scallop

/ˈskæləp//ˈskɒləp/

معنی: گوش ماهی، دوختن لبه تزئینی، حلزوونهای دوکپهای، حلزون گرفتن، دوختن، پختن
معانی دیگر: (جانورشناسی) اسکالوپ (نرم تن دو کفه ای از تیره ی pectinidae که با به هم زدن دو صدف کنگره دار خود در آب حرکت می کند)، گوشت اسکالوپ، صدف اسکالوپ (که سابقا نشان زائران اورشلیم بود)، ظرف کنگره دار (مانند صدف اسکالوپ که در آن خوراک سرو می کنند)، بشقاب صدفی، (به ویژه در حاشیه ی لباس) طرح دالبر، کنگره، دالبری، به صورت دالبر بریدن، کنگره دار کردن، (به ویژه سیب زمینی را) در شیر و خرده نان طبخ کردن، دوختن لبه تزئینی بلباس

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: any of various sea mollusks that have rounded, ribbed, bivalve shells and are able to swim rapidly.

(2) تعریف: the edible muscle of this mollusk.

(3) تعریف: one of the shells of a scallop, sometimes used as a container for baking or serving food.

(4) تعریف: one of a series of rounded projections that form a decorative border, as on a garment or cloth.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: scallops, scalloping, scalloped
(1) تعریف: to design, cut, or shape (a border) with scallops.

(2) تعریف: to bake in a sauce or other liquid, usu. with a crust of bread crumbs; escallop.

جمله های نمونه

1. The first course, Seared Sea Scallop with caramelized cauliflower, citrus fruits and salsify, is a studied plate.
[ترجمه گوگل]اولین دوره، ماهی صدفی دریایی با گل کلم کاراملی، مرکبات و سالسیفیک، یک بشقاب مورد مطالعه است
[ترجمه ترگمان]اولین دوره، Scallop دریایی با گل کلم، مرکبات و مرکبات، یک بشقاب مورد مطالعه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I was making bay scallop ravioli for Jasper, who was coming at six.
[ترجمه گوگل]داشتم برای جاسپر که ساعت شش می آمد راویولی گوش ماهی خلیجی درست می کردم
[ترجمه ترگمان]داشتم غذای حلزون برای جا سپر درست می کردم که ساعت شش می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Turn, brush with the scallop marinade and cook about minutes longer, or until golden.
[ترجمه گوگل]برگردانید، با ماریناد گوش ماهی برس بزنید و حدود چند دقیقه دیگر یا تا زمانی که طلایی شود بپزید
[ترجمه ترگمان]برس را روشن کن، با صدف اسکالوپ و آشپز حدود پنج دقیقه بیشتر یا تا وقتی که طلایی باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It has a scallop edge and comes in a choice of berry red or holly green.
[ترجمه گوگل]دارای لبه گوش ماهی است و در انتخاب رنگ قرمز توت یا سبز هالی عرضه می شود
[ترجمه ترگمان]یک لبه صدف اسکالوپ دارد و به یک انتخاب از رنگ سبز یا درخت راج می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. According to the latest Scallop Poll, fear of sharks is at an all - time high.
[ترجمه گوگل]بر اساس آخرین نظرسنجی Scallop، ترس از کوسه ها در بالاترین حد خود قرار دارد
[ترجمه ترگمان]طبق آخرین نظرسنجی Scallop، ترس از کوسه ها در همه زمان ها بسیار بالا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The rays in turn decimated the bay scallop populations around North Carolina.
[ترجمه گوگل]پرتوها به نوبه خود جمعیت ماهی ماهی خلیج را در اطراف کارولینای شمالی نابود کردند
[ترجمه ترگمان]rays به نوبه خود جمعیت دریایی خلیج را در اطراف کارولینای شمالی نابود کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Scallop fat was extracted by means of rapid fat extractor instead of Soxhlet extractor.
[ترجمه گوگل]چربی گوش ماهی با استفاده از دستگاه چربی گیر سریع به جای سوکسله استخراج شد
[ترجمه ترگمان]fat چربی با استفاده از extractor سریع، به جای of Soxhlet استخراج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Poached River Shrimp, Poached Crab Claw, Sea Scallop and Clam.
[ترجمه گوگل]میگوی رودخانه ای، پنجه خرچنگ، گوش ماهی و صدف ماهی
[ترجمه ترگمان]رستوران \"poached River\"، رستوران \"poached کرب\"، رستوران \"صدف\"، صدف دریایی، صدف دریایی و صدف \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Season Vegetables in Oyster Sauce, Mustard Greens with Scallop.
[ترجمه گوگل]سبزیجات را در سس صدف، سبزی خردل با گوش ماهی چاشنی کنید
[ترجمه ترگمان]فصل سبزیجات در سس صدف Oyster، Mustard با Scallop
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The suggestion matches the ripe seafood, sea scallop class food.
[ترجمه گوگل]این پیشنهاد با غذاهای دریایی رسیده، غذای کلاس گوش ماهی دریایی مطابقت دارد
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد با غذاهای دریایی مناسب، صدف اسکالوپ دریایی و غذای کلاس دریایی مطابقت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The virus-like particles of scallop (Chlamys farreri) were purified successfully by means of sucrose gradient centrifugation.
[ترجمه گوگل]ذرات ویروس مانند گوش ماهی (Chlamys farreri) با موفقیت با استفاده از سانتریفیوژ گرادیان ساکارز خالص شدند
[ترجمه ترگمان]ذرات ویروس - مانند گوش ماهی (chlamys farreri)با استفاده از centrifugation با گرادیان sucrose خالص شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Of all the soft parts of farrer's scallop, the adductor muscle has the highest content of amino acid, with the content of non-striated muscle higher than mat of the striated muscle.
[ترجمه گوگل]در میان تمام قسمت‌های نرم گوش ماهی فارر، عضله ادکتور بیشترین محتوای اسید آمینه را دارد و محتوای ماهیچه غیر مخطط بیشتر از ماهیچه مخطط است
[ترجمه ترگمان]از تمام قسمت های نرم گوش ماهی farrer، ماهیچه adductor بالاترین مقدار اسید آمینه را دارد و دارای محتوای غیر - بالاتر از mat ماهیچه striated است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The various sea - food have prawn, shrimp scallop perch.
[ترجمه گوگل]غذاهای مختلف دریایی دارای میگو، ماهی گوش ماهی میگو هستند
[ترجمه ترگمان]دریایی مختلف - غذای دریایی، میگو، ماهی قزل آلا میگو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This is because the organizational structure of scallop muscle dried by oven was more loosen and easy to rankle .
[ترجمه گوگل]این به این دلیل است که ساختار سازمانی ماهیچه گوش ماهی خشک شده توسط فر شل تر بود و به راحتی مرتب می شد
[ترجمه ترگمان]این به این دلیل است که ساختار سازمانی پوسته صدفی خشک شده توسط فر، راحت تر و آسان تر به rankle است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گوش ماهی (اسم)
scallop, escallop

دوختن لبه تزئینی (اسم)
scallop

حلزوونهای دوکپهای (اسم)
scallop

حلزون گرفتن (فعل)
scallop

دوختن (فعل)
scallop, seam, sew up, suture, sew

پختن (فعل)
anneal, cook, bake, decoct, scallop, shirr, grill, concoct

تخصصی

[نساجی] کنگره - حاشیه دوزی کنگره ای

انگلیسی به انگلیسی

• variety of bivalve shellfish with a fluted shell; one of a series of curved projections forming a border; furrowed or fluted pattern
gather scallops; decorate with a curved or fluted border; bake with a sauce and bread crumbs
scallops are shellfish that have two flat fan-shaped shells, and can be eaten.
scallops are also a series of small curves that form an ornamental border on things such as clothes, tablecloths, or handkerchiefs.

پیشنهاد کاربران

scallop 3 ( n ) scallop pie crust
scallop
scallop 2 ( n ) =any one of a series of small curves cut on the edge of a piece of cloth, pie crust, etc. for decoration
scallop
scallop 1 ( n ) ( skɑləp ) =a shellfish that can be eaten, with two flat round shells that fit together
scallop
نام عمومی برای انواع گونه های صدفها و نرم تنان دریایی
تقعر
صدف خوراکی
خاکشیر

بپرس